وَ ما یَسْتَوِی الْأَعْمی وَ الْبَصِیرُ«19» (کافر و مؤمن یکسان نیستند چنانکه)نابینا و بینا یکسان نیستند. وَ لاَ الظُّلُماتُ وَ لاَ النُّورُ«20» تاریکی و روشنایی(نیز یکسان نیستند). پیام ها: 1- مقایسه خوبی ها و بدی ها و کمالات و کمبودها،یکی از بهترین راه های آموزش و تعلیم است. وَ ما یَسْتَوِی الْأَعْمی ... 2- راه حقّ یکی بیش نیست. «النُّورُ» به صورت مفرد آمده)ولی راه های انحرافی زیاد است. «الظُّلُماتُ» وَ لاَ الظِّلُّ وَ لاَ الْحَرُورُ«21» و سایه و گرمای آفتاب(یکسان نیستند). وَ ما یَسْتَوِی الْأَحْیاءُ وَ لاَ الْأَمْواتُ إِنَّ اللّهَ یُسْمِعُ مَنْ یَشاءُ وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ«22» إِنْ أَنْتَ إِلاّ نَذِیرٌ«23» و زندگان و مردگان یکسان نیستند.همانا خداوند(حقّ را)به هر کس که بخواهد می شنواند و تو هرگز نمی توانی به کسانی که در گورها هستند (حقّ را)بشنوانی.تو جز بیم دهنده ای(بیش)نیستی. نکته ها: * کلمه«ظل»به معنای سایه و کلمه«حرور»به معنای باد داغ و سوزان است. * در این آیات،مؤمن و کافر به چهار چیز تشبیه شده اند که نتیجه این چهار مقایسه و تشبیه آن است که مؤمن از نظر شخصیّت و سرنوشت با کافر یکسان نیست. مؤمن به بینا و کافر به نابینا. مؤمن به نور و کافر به تاریکی. مؤمن به سایه آرام بخش و کافر به باد سوزان و داغ. مؤمن به زنده و کافر به مرده. * مؤمن،رو به رشد و حرکت است،زیرا هم چشم حقیقت بین،هم نور دارد،هم نفس پاک و هم دل زنده.امّا کافر حاضر نیست حقیقت را ببیند و به خاطر سنگدلی،آن را نمی پذیرد و به دلیل ظلمات جهل و تعصّب و تحجّر در راه حقّ حرکت نمی کند. پیام ها: 1- مؤمنان،مردمی زنده دل و برخوردار از حیات حقیقی هستند.ایمان به فرد و جامعه حیات می بخشد و کفر عامل مرگ فرد و جامعه است. «ما یَسْتَوِی الْأَحْیاءُ وَ لاَ الْأَمْواتُ» 2- رسالت پیامبر هشدار است نه اجبار «ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ» 3- شرط أثرگذاری تبلیغ آمادگی مردم است وگرنه تبلیغ پیامبر نیز بی اثر خواهد بود. «ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ» إِنّا أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ بَشِیراً وَ نَذِیراً وَ إِنْ مِنْ أُمَّهٍ إِلاّ خَلا فِیها نَذِیرٌ«24» همانا ما تو را به حقّ برای بشارت و هشدار فرستادیم و هیچ امّتی نبوده مگر آن که در آن هشدار دهنده ای گذشته است. پیام ها: 1- خداوند حقّ است و نظام تربیتی از طریق انبیا را هم بر اساس حقّ قرار داده است. «أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ» 2- بیم و امید در کنار هم کارساز است. «بَشِیراً وَ نَذِیراً» 3- با این که وظیفه ی انبیا بشارت و انذار است،امّا به دلیل غفلت مردم،هشدار انبیا بیش تر بوده است. «إِنْ مِنْ أُمَّهٍ إِلاّ خَلا فِیها نَذِیرٌ» 4- هرگز زمین از حجّت الهی خالی نبوده است. «إِلاّ خَلا فِیها نَذِیرٌ» وَ إِنْ یُکَذِّبُوکَ فَقَدْ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ وَ بِالزُّبُرِ وَ بِالْکِتابِ الْمُنِیرِ«25» و اگر تو را تکذیب می کنند(نگران مباش،زیرا)بدون شک کفّاری که پیش از آنان بودند نیز(انبیا را)تکذیب نمودند،پیامبرانشان همراه با معجزه ها و دلایل آشکار و نوشته ها و کتاب روشنگر به سراغشان آمدند(امّا آنان ایمان نیاوردند). ثُمَّ أَخَذْتُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَکَیْفَ کانَ نَکِیرِ«26» سپس کسانی را که کفر ورزیدند(به مؤاخذه و مجازات)گرفتم،پس کیفر من چگونه است؟ نکته ها: * «زبر»جمع«زبور»به معنای کتاب هایی است که از نوعی برجستگی برخوردار باشد. پیام ها: 1- آشنایی با مشکلات دیگران،مایه ی تسلّی انسان است. «إِنْ یُکَذِّبُوکَ فَقَدْ کَذَّبَ» 2- انبیا،بهترین ابزار هدایت را با خود داشتند.«البینات- الزبر- الکتاب» 3- تکذیب انبیا از روی عمد و لجاجت و با علم و آگاهی از محتوای دعوت آنان بوده است. کَذَّبَ الَّذِینَ ... جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ وَ بِالزُّبُرِ وَ بِالْکِتابِ الْمُنِیرِ 4- قهر خداوند،بعد از اتمام حجت است. جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ ... ثُمَّ أَخَذْتُ 5-بیان قهر و قدرت خداوند در کیفر کفّار،مایه ی تسلّی مؤمنان و پیروان حقّ است. «ثُمَّ أَخَذْتُ» 6- قهر خداوند،گاهی در دنیاست. «ثُمَّ أَخَذْتُ الَّذِینَ کَفَرُوا» (کفّار گمان نکنند رها و مورد غفلت هستند.) 7- کفر،عامل هلاکت است. «أَخَذْتُ الَّذِینَ کَفَرُوا» 8-مانور قدرت،لازم است.عذاب کافران،هراس انگیز و شگفت انگیز بوده است. «فَکَیْفَ کانَ نَکِیرِ» 9- از سرنوشت جوامع کفرپیشه عبرت بگیرید. «فَکَیْفَ کانَ نَکِیرِ» أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ ثَمَراتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوانُها وَ مِنَ الْجِبالِ جُدَدٌ بِیضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُها وَ غَرابِیبُ سُودٌ«27» آیا ندیده ای که خداوند از آسمان،آبی فرو فرستاد،پس به واسطه ی آن میوه هایی رنگارنگ(از زمین)بیرون آورد