درویشی را حکایت کنند که داشتی و هر سحر؛ در صف فروش 50 میلیانی بیتوته کردی به انتظار فروش! حال آنکه حجم مبنایش؛ 2 میلیان! حکیمی را زین؛ مطلع کردندی. پوزخندی زدی و گفتی: این مهندس را گویید که چطور با آن حجم ماهانه انتظار داری تو را برسد؟! اگر هم برسد؛ یعنی حجم چندین برابری در کف خورده و نشانِ بازگشت باشدی! به وقتِ فروش؛ میخرد به وقت خرید؛ میدهد! گلستان سعدی چاپ صفیعلیشاه/ ص ۹۸۷۶۵۴۳۲۱😐