1461 سلام امروز توی خیابون نزیک خونمون دیدم کبابی درش باز هست اون تابلو معرفی مغازه را گذاشته توی پیاده رو جلو مغازش وبوی غذا کل مسیرو پر کردا وانگار نه انگار گفتم نباید سکوت کرد رفتم داخل دیدم یه آقایی نشسته ومنتظرآماده شدن غذاست گفتم شما صاحب مغازه ایی گف نه آقای... هستن وصداش زد وقتی اومد ی سلام و خداقوت گفتم گف بفرماید گفتم حاج آقا نمازوروزه هاتون قبول باشه کمی با تعجب جواب داد بعد گفتم حاج آقا حداقل کاری که میشه توی این ماه مبارک انجام داد نگه داشتن حرمت ماه مبارک رمضونه گف مگه چه بی حرمتی کردم گفتم درمغازتون نزیک ناهار بازه این ینی چی؟ گف خانم اینجا بیرون بر هست و نگاه کند میزوصندلی را جمع کردم گفتم شمابامجوز در کبابی را باز کردد گف وزارت بهداشت گفته فقط نشینن اینجا وبخورن گفتم حاجی این برای اوایل ورود کرونا بوده وهمچنان هم باید رعایت کند ولی الان ماه مبارکه شما با این شکل داری علن روزه خواری را به نمایش میذاری گف من که نمذارم اینجا کسی غذابخوره در این حال من داشتم روی دیوار که پر از کاغذهای مختلف بود دنبال شماره شکایت میگشتم که متوجه شد وگف راسی خانم شما برای کجا هسد؟ گفتم برای شهرمون گف چه ارگانی گفتم ازهیچ جا یکی شهروند معمولی مث شما وبقیه گف باخودم گفتم یاخدا کی امروز گیرمون افتاد😕 گفتم آقای... جمش کند وطول روز باز نکند کبابی را از افطار تا سحر باز باشه اونوخ برکتش را هم میبیند وشماره را یادداشت میکردم و خدافظی واومدم بیرون تقریبن یه ربع بعد این ماجرا باز همون مسیر بودم که یه چیز خوب دیدم☺️ دیدم تابلو را گذاشته توی مغازه و میزوصندلی را هم گذاشته پشت در ورودی معازش ودر مغازه را هم نیم باز گذاشته بود