هدایت شده از خانه طلاب جوان
1⃣1⃣ "روایت اعضای اعزامی خانه طلاب جوان قم به آبادان از واقعه " 🔹امروز صبح تو مسجد قائم، کنار متروپل وقتی داشتم صبحانه می‌خوردم آقایی رو دیدم که وارد مسجد شد، خستگی از سر و صورتش می‌بارید، روبروی ما نشست، اما از شدت خستگی همون حالت نشسته خوابش گرفت! 🔹 پرسیدم، گفتند دیشب مشغول بوده و الان برای استراحت کردن اومده، بیدار که شد با ایشون صحبت کردم می‌گفت فامیلی بنده پاپاچیان هست ما یک گروه دوازده نفره هستیم که اطراف کرج تو معدن کار می‌کنیم. 🔹 وقتی شنیدیم این اتفاق افتاده، طاقت نیاوردیم و از مسئولمون خواستیم که با ارتباط بگیره، تا ماهم بتونیم حضور پیدا کنیم، میگفت وقتی فهمیدیم آبادان با حضور ما موافقت کرده خیلی خوشحال شدیم، انگار دنیا رو به ما داده بودند. 🔹 خلاصه ما به صورت ، با دو تا بیل مکانیکی فوق سنگین، چهارتا کامیون و شش تا لوددر اومدیم آبادان، فقط هم به عشق کشور و مردم آبادان اومدیم و الانم با عشق مشغول کاریم. 🔹 تا فراموش نکردم بگم که آقای پاپاچیان تازه مسلمان و شده، می‌گفت کلیمی بودم و چند ماه پیش ،ایام فاطمیه تو هیئت توفیق پیدا کردم و مسلمان شدم، البته از گروه دوازده نفریشون فقط آقای پاپاچیان مسلمان هستند! 🔹این رو محض اطلاع اونور آبی‌ها گفتم، که بدونند و این واقعیت رو انکار نکنند، اینجا مردم و مسئولین، زن و مرد، پیر و جوون، مسلمان و مسیحی و... همه با هم و در کنار هم و بدون منّت و به دارند کار می‌کنند و فقط حرف نمیزنند، عاشق واقعی وطن اینا هستند نه شما... 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 🆔 @Khanetolab