✨﷽✨ 🏴آزاده‌ای به نام حُر ✍ حر خطاب به امام‌حسین گفت: «من با هزار سوار به امر امیر کوفه آمده‌ام تا از آمدن شما به کوفه و برگشتن شما به مدینه جلوگیری کنم.» یعنی حر امام‌زمانش را مستأصل کرد. طوری شد که حضرت نه راه پس داشت و نه راه پیش. وقتی امام‌حسین می‌بیند هرچه راهکار پیش پای حر می‌گذارد و حر پس می‌زند، می‌فرماید: «مادرت به عزایت بنشیند.» او هم وقتی می‌خواهد بگوید: «مادر خودت به عزایت بنشیند.» یک لحظه صبر می‌کند و به این فکر می‌کند؛ مادر این آقا کیست! این خیلی نکتۀ کلیدی‌ای است؛ ادب پیشه می‌کند و خدا به خاطر همین ادب او را می‌خرد. من و شما به بدی حر نیستیم، از این جهت که این‌طور امام‌زمان خود را مستأصل کنیم، اما از طرفی سد راه ایشان هستیم. ببینید حر چطور در عرض چند روز از بدترین آدم آن قطعه از زمین، تبدیل به یکی از بهترین‌ها می‌شود. کفش‌هایش را در‌می‌آورد و دور گردنش می‌اندازد و می‌شود حر به معنی آزاده. اباعبدالله هم وقتی حر به سراغش می‌آید و آن توبه شکل می‌گیرد، به او می‌فرماید: «مادرت چه اسم خوبی برایت گذاشته است.» یعنی دلش را به دست می‌آورد. ╔═~^-^~═🥀🖤ೋೋ @abaabdellahelhosein ೋೋ═~💔🕊^-^~═╝