﷽ 🕊🖤 ‍🕊﷽ ⚫️ ②② 🖤شهید مدافع‌حرم حامد جوانی ▪️حامد سال‌ها توی هیئت فاطمیه طالقانی تبریز به خادمی و عزاداری مشغول بود‌. در طول سال، قند و چای هیئت را می‌داد. وقتی ایّام محرّم می‌شد، یکی از چرخ‌های مخصوص حمل باندها را برای خودش برمی‌داشت و وظیفه‌ی حمل آن چرخ را به‌عهده می‌گرفت و با عشق و علاقه‌ی خاصّی هم این کار را انجام می‌داد. ▪️هرسال وقتی عاشورا می‌شد، برای هیئت ناهار می‌دادیم. ناهار که خورده می‌شد، حامد منتظر می‌ماند تا همه کم‌کم بروند و او کارِ شستن ِظرف‌ها و دیگ‌ها را شروع کند. شستن ظروف و دیگ‌های بزرگ نذری کار سختی بود. ▪️به او می‌گفتند: «آقاحامد شما افسر شده‌ای و همه شما را در محل می‌شناسند! بهتر است بقیه این کارها را بکنند!» حامد می‌گفت: «شفا در آخر مجلس است؛ آخر مجلس هم شُستنِ دیگ‌هاست و بالاخره من از این کار حاجتم را خواهم گرفت.‌» 🎙راوے: همسایه و همرزم شهید ‍ ╔═ 🌼══🌼 ═╗       کانال شهیدروح الله_طالبی اقدم @shahidtalebi 🕊🌺 ╚═ 🌼══🌼 ═╝