📚 فقه سیاسی مطیع بودن حضرت عباس؛ و قدرت و ادب و وفای ایشان
شیعه عقلی (نه شیعه اعتقادی) همگِل و همدل با اهل بیت (ع) است و با اندوه آنان میاندوهد و دست و چشم و قلب عباس، پارهای از آنان نیز هست:
«السلام علیک ایها العبد الصالح المطیع لله و لرسوله»
◾️عبد، بالاترین مقام در عالم است که خدا این وصف حضرت محمد را بر مقام رسالت وی مقدم می دارد؛ «اشهد ان محمداً عبده و رسوله»؛
◾️«صالح» یعنی در اینجا منظور از عبد، همان «عبد» حقیقی است نه صرفاً کسی که آفریده خدا است؛ و خدا واجب کرد که هر روز پنج بار روضه ابوالفضل در معراج مؤمن (نماز) خوانده شود؛ بر همه واجب است: «السلام علینا و علی عباد الله الصالحین» مصداق برجسته «عبد صالح» حضرت عباس است؛
◾️«مطیع» یعنی از دل، فرمان پذیر است؛
◾️در اینجا باید مطیع دو دسته بود؛ یکی مطیع «خدا» و دیگری مطیع «پیامبر خدا» و این دو، هیچکدام جای دیگری را نمیگیرد. مطیع خدا بودن لازم است، اما باید مطیع رسول خدا هم بود. احکام خدا از طریق پیامبر به ما میرسد؛ مانند نماز. اما این احکام، احکام خدا است؛ نه حکم رسول خدا.
حکم رسول خدا و اولی الامر، غیر از حکم خدا است. حکمی است که «امام» برای اداره جامعه بیان میکند: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکمْ» نساء، ۵۹.
در روز قیامت، مردم عادی نیز میان اطاعت از خدا و اطاعت از پیامبر خدا را جدا می کردند: یا لَیتَنا أَطَعْنَا اللَّهَ وَ أَطَعْنَا الرَّسُولَا» احزاب، ۶۶
✅
نتیجه؛ نفی حسبنا کتاب الله و حسبنا مرجع التقلید
پس معلوم میشود که احکام الهی و احکام ولایی، دو چیز اند. نخستین اثر فهم درست این دو چیز، رسوا کردن شیطان است که اطاعت از خدا را شش هزار سال پذیرفت ولی حاضر با اطاعت از رسول خدا (حضرت آدم) نشد.
چنان که در پایان سلسله انبیاء نیز برخی با گفتن «حسبنا کتاب الله» حاضر به اطاعت از پیامبر و امیرالمؤمنین (علیهما السلام) نشدند و فاجعه کربلا به سبب نفی همین نکته بود.
امروزه نیز برخی با گفتن «حسبنا مرجع التقلید» در پی نپذیرفتن امتداد «اولی الامر» در ولیّ فقیه هستند.
◾️خب نگاه کنیم الان اطاعت از ولی فقیه آیا آسان است؟ چیز سادهای نیست؛ وگرنه عباس را با آن توصیف نمیکردند. مگر میشود حضرت عباس را در زیارت نامهاش به یک فضیلت ساده و دست یافتنی توصیف کرد؟
◾️سخن امام صادق (ع) درباره کسانی که به زبان میگویند «امام»ی هستند و به نام امام آویزان میشوند: «یقُولُون إِمامٌ، أَما و اللَّهِ ما أَنا بِإِمامٍ إِلّا لِمَن أَطاعَنی، فَأَمّا مَن عَصانی فَلَستُ له بِإمامٍ، لِمَ یتَعَلَّقون بِاسمی؟» کافی، ۱۵: ۸۲۰.
✅
گرانیگاه زیارت حضرت عباس: مطیع بودن؛ یعنی توان خدایی کردن
❌ برخی میگویند که حضرت عباس افراد زیادی را کشته است یا میتوانست بکشد. اما قدرت ایشان، چقدر است؟ آیا راست است که حریف همه بود، پس چرا نتوانستند آب بیاورند؟
◾️خدا میفرماید: «أنا مطیعٌ لمن أَطَاعَنی». هر کس مطیع خدا باشد، خدا مطیع وی است؛ یعنی او مانند خدا، خدایی میکند. آیا کسی حریف خدا هست؟ آیا خدا میتوانست برای طفلان امام حسین (ع) آب بیاورد؟ برای حضرت عباس، آب آوردن، مثل آبِ خوردن، بود؛ مثل «آب» نوشیدن.
◾️اگر کسی بپندارد که حضرت عباس نمیتوانست آب بیاورد، اما حتما میگوید که میتوانست آب بنوشد. پس چرا ننوشید؟ به همین سبب که نتوانست آب بنوشد، نتوانست آب بیاورد.
✅👈اما او چنین نکرد، چون نسبت تدبیر خدا ادب و وفا داشت و هم آب خوردن و هم آب بردن، چون هر دو، ترک اولی بود، ترک وفا بود، ترک ادب بود و باید برخی قوانین ظاهری عالم را در هم می شکست: «إلهی أَقِمْنِی بِتَدْبِیرِک لِی عَنْ تَدْبِیرِی وَ [بـ]اخْتِیارِک لِی عَنِ اخْتِیارِی» ابن طاووس، علی، إقبال الأعمال، ۱: ۳۴۹.
◾️آری عباس زیباچشم بود، اما «نافذ البصیرة» بود؛ وگرنه رد امان شمر برای تراز ابوالفضل (ع)، بصیرت بیشینه نیست؛ این بدترین دشنام به ابوالفضل (ع) بود؛ او را کشت که شمر بیحیا در وی طمع کرده بود؛ او را کشت.
✍نوشته کامل در
ابرنگار