♻️ابرفقه معیار دینداری
🌻هسته ابرفقه
👈 العقول أئمه الافکار ...
عقلها امامان فکرها هستند و فکرها امامان عقلها و عقلها امامان حسها و حسها امامان عضوها
🌕عنصر حیاتی ارزش فرد و جامعه به این است که عقل داشته باشد و عقل غیر از فکر، بلکه امام آن است
✅ لذا معیار حیاتی دینداری «سلامت عقل درون» و «پذیرش عقل برین» یعنی ولیّ امر است؛ اما معیارهای دیگر، سطحی است؛ از جمله معیار «صدق الحدیث و اداء الامانة» و حتی معیار «اعتقاد داشتن به امام»:
🌗انواع نسبت فرد با امام
آ. امام پذیری سطحی (فکری): شناخت فکری و تعهد قلبی به وی (امام پذیری اعتقادی)
ب. امام پذیری عمقی (عقلی): سنخیت عقلی با امام، حتی اگر از نظر فکری او را نشناخته ایم؛ مانند
امام پذیری شهید راشل کور ی که شیعه عقلی بود؛ اما مسیحی اعتقادی (فکری).
🌒معیارهای سطحی دینداری
آ. معیار عملی (عضو): برجسته ترین معیار عملی نماز است: «الصلاة عمود الدین ...» محاسن، ۱: ۴۴؛ اما این معیار به هیچ وجه ارزش حیاتی و تعیین کننده در تعیین تدین کسی ندارد
ب. معیار ارتباطی (حس): در انتخاب طرف ارتباط و نوع ارتباط با دیگران تدین درستی داشته باشیم. لذا گفته می شود که «المرء علی دین اخیه». یا امام فرمودند که معیاریّت طول رکوع و سجود نماز برای ارزیابی تدین فرد، نادرست است و راستگویی و امانت داری معیار است: «لا تنظروا الی طول رکوعه و سجوده ... و لکن انظروا الی صدق الحدیث و اداء امانته» کافی، ۳: ۲۷۳ بنابراین «لا ایمان لمن لا أمانة له و لا دین لمن لاعهد له» مستدرک وسائل، ۱۶: ۹۶
ج. معیار قلبی: بر پایه برخی روایات، ارزش فرد به ارزش کسی است که او را دوست دارد: المرء مع من احب. اما باید دانست که محبت قلبی، معیار ارزش فرد نیست؛ زیرا ممکن است که کسانی «قلوبهم معک» باشند در عین حال «سیوفهم علیک» هم معنادار باشد
د. معیار فکری (اعتقادی): معیار رایج برای ارزش سنجی افراد، افکار مورد اعتقاد افراد است که آنان را به مسلمان و شیعه و سنی و غیر آنان تقسیم می کند؛ در حالی که معیار تدین افراد به تعهدات قلبی نسبت به دانسته های فکری نیست و ارزش هر کس به «عقل» وی است.
ه. معیار عقلی: عقل یعنی جوهره وجود نه قوه فکر، که کارش درک کلی یا استدلال کردن باشد. بنابراین امیرالمؤمنین می فرماید «الانسان بعقله» و در عین حال امام صادق (ع) می فرماید که عقل عامل به دست آوردن بهشت است و لذا معاویه را فاقد عقل می داند؛ در حالی که معاویه فاقد قوه فکر و استدلال و درک کلی نبود
🌕به امام صادق (ع) عرض کردم من در معاشرتم با مردم به شگفتی افتاده ام، چون کسانی را می بینم که فلان و فلان را به سرپرستی برگزیده اند، اما راستگو، وفادار به عهد و پیمان و امانتدارند؛ و از آن سو هم مردمانی را می بینم که شما را به ولایت و سرپرستی برگزیده اند، اما مثل آنان راستگویی، عهد شناسی و امانتدار نیستند: «... أقوام لا یتولَّونکم و یتولَّون فلاناً و فلاناً؛، لهم أمانة و صدق و وفاء؛ و أقوام یتولَّونکم لیست لهم تلک الأمانة و لا الوفاء و لا الصدق؛ قال: فاستوی ابوعبدالله جالسا فأقبل علی کالغضبان ...» کافی، ۱: ۳۷۵
💐آنگاه امام صادق (ع) در تحلیلی استراتژیک، مساله عمق و سطح را مطرح می کنند؛ یعنی کسانی که ولیّ امرشان الهی است، و عمق استراتژیک شان آباد و نورانی است، خداوند سطح شان را نیز از ظلمت به در می آورد: «اللَّه ولیّ الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات إلى النور» و کسانی که در عمق استراتژیک (حوزه ولیّ امر) دچار طاغوت شده اند، این طاغوتها، در نهایت، سطح نورانی آنان را نیز به ظلمت می آلایند و دچار ظلمت در عمق و سطح، خواهند شد: «و الذین کفروا أولیائم الطاغوت یخرجونهم من النور إلی الظلمات» کافی، همان
⁉️یک هیأتی دچار لغزش در راستگویی، امانتداری و وفای به عهد، بهتر است یا یک غیرشیعه ای که کمتر دچار این لغزشها می شود؛ به عبارت دیگر، یک فرد بی ولایت اما با اخلاق اجتماعی قوی تر، بهتر است یا یک فرد ولایی با اخلاق اجتماعی ضعیف تر؟ درست است که ارزش راستگویی و امانتداری، نسبت به طول دادن رکوع و سجود نماز ، بیشتر است، اما نه اینکه از همه چیز مهمتر باشد؛ حتی از عمق استراتژیک؛ لذا تمام خیرها نیز، از عقل داشتن ارزش کمتری دارد
📚 ابرکاوی بخشی از گفتگوی اساتید اکبرنژاد و باباخانی
آن بخش از سخنان استاد باباخانی که درباره تدین هیأتی آمده است، قرینه بر تدین عقلی (حیاتی) است و برتر از تدین سطحی مورد انتقاد استاد اکبرنژاد (صدق الحدیث و اداء الامانة) است؛ هر چند می توان گفت که سخنان اجمالی استاد اکبرنژاد، اگر در دستگاه ابرفقه، فهم شود اوج تدین را نشان می دهد؛ یعنی نه تدین عضوی، نه تدین حسی، نه تدین قلبی، نه تدین فکری و حتی نه تدین عقلی، بلکه تدین «تعقلی»؛ یعنی رشد همه لایه ها با محوریت عقل؛ لذا رشد آ.بهجت بیشتر عقلی است و رشد امام خامنه ای تعقلی و رشد متوازن همه لایه ها است
🌻ابرفقه
@abarin