🌥 پگاهنگار 🌥
حزباللّهی بودنمان را محک بزنیم!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🟢 در تاریخ آمده است که در زمان ناصرالدینشاه قاجار، تاجری اصفهانی زندگی میکرد که شغلش تجارت توتون و تنباکو بود و سرمایهی فراوانی داشت؛ آنچنان که سرمایهی وی را ۱۰ هزار کیسهی بزرگ توتون و تنباکو نوشتهاند. این فرد همینکه خبردار میشود که میرزای شیرازی حکم فرموده است به تحریم استعمال توتون و تنباکو(به هر نحو)، تمام سرمایهی هنگفتش را که ۱۰ هزار کیسهی بزرگ بود به آتش میکشد تا فرمان ولیّامر خود را زمین نگذاشته و در راستای استقلال اقتصادی مسلمانان، مُشتی در دهان دشمن(انگلیس) کوبیده باشد. به گمان قوی، این تاجر گرامی در عمرش میرزای شیرازی را حتی یک بار هم با چشم خود از نزدیک ندیده بود؛ چراکه این فرد در ایران میزیست و میرزای شیرازی در فرسنگهای دوردست؛ یعنی سامرا.
⭕️ در همان زمان اما بودند بعضی علمای مشهور و مؤثر(آیتالله سید عبدالله بهبهانی) که با وجود حکم تحریم تنباکو از سوی میرزای شیرازی، متأسفانه حکم نائب امام زمان را شکسته و قلیان کشیدند؛ این در حالی بود که حکم ولیّامر مسلمانان تا اعماق دربار ناصرالدینشاه - یعنی حرمسرای او - نیز نفوذ کرده به گونهای که همسران قبلهی عالم! را نیز علیه او شورانده و حسابی وی را آشفته نموده بود. و هم جناب بهبهانی بود که حدود ۱۵ سال بعد در قضیهی بسیار مهم و کلیدی مشروطه، متأسفانه باز هم دچار غفلت شد و در زمرهی حامیان مشروطهی غیر مشروعهی انگلیسپسند قرار گرفت و حتی از تحصن مشروطهخواهان در سفارت انگلیس حمایت کرد و همین غفلت ایشان و همانندان ایشان بود که در نهایت موجب شکست مشروطهی مشروعه و در واقع «شکست اسلام»(بنا بر تعبیر حضرت امام خمینی) گردید.
🔘 اگر معیارهای حزباللّهی بودن به گونهی عمیق و موشکافانه کشف، منقح و تبیین شود، آنگاه یافتن عیار هر فرد مدعی حزباللّهیگری آسان گردیده و جای حزباللّهیهای حقیقی و غیر حزباللّهیها با یکدیگر عوض نخواهد شد و نمونههایی همانند دو مورد یادشده، در چشم ما عجیب نمیآید.
✍
ابَرشاگرد