🍃طبیب دردهایم وقتی که حالم بد می‌شود وقتی که تنم بیمار می‌شود و وقتی که محتاج طبیب می‌شوم یاد تو می‌افتم و مهربانی‌ات یاد تو می‌افتم و دلسوزی‌ات و یاد تو می‌افتم و عیادت‌های طبیبانه‌ات. آقا! حالم بد است، بیمار شده‌ام و محتاج طبیب. منتظرم و چشم به در شاید بیایی و به حال نزارم نظری کنی. دلم تماشای رُخت را می‌خواهد درمانم چشم دوختن به نگاه توست جز بوسۀ تو مگر داروی دیگری برای دردم هست؟ نکند قانون عیادت‌هایت فرق می‌کند با بقیه. حتماً تو فقط به عیادت دوستانت می‌روی. این طور است؟ و شاید به عیادت بیماران بسیاری می‌روی ولی فقط دوستانت هستند که می‌فهمند به عیادتشان رفته‌ای. من از قانون عیادت‌های تو سر در نمی‌آورم. فقط همین را می‌فهمم که بیمارم و محتاج محتاج در آغوش گرفتنت محتاج بوسه‌ات و محتاج نوازش‌های عاشقانه‌ات. حالا که حالم بد است بیا و با من دوست شو و برای چشم بر هم زدنی هم که شده، بالای سرم بنشین تا یک بار بازدمت را با وجودم حس کنم. به انتظار نشسته‌ام تا بیایی. شبت بخیر طبیب دردهایم! @abbasivaladi