پیراهن خونی شده بر دست بگیرد💔 آشفته شود عرش معلّا شب جمعه...🥀 مادر گرۀ معجر خود باز نموده در لحظۀ بوسیدن رگ‌ها شب جمعه...💔 آن موی به هم ریخته که در پس در سوخت💔 گردد ته گودال هویدا شب جمعه...🥀 این بوسه کجا! بوسۀ گودال کجاو یادی کند از زینب تنها شب جمعه...🥀💔