✨
#قصص_قرآنی
✨
#حضرت_محمد_ص
✨
#قسمت_دوم
👈تولد و کودکی حضرت محمد صلى الله عليه و آله و سلم
🌴بیش از هزار و چهار صد سال پیش در روز 17 ربیع الاول کودکی در شهر مکه چشم به جهان گشود.
🌴پدرش عبد الله در بازگشت از شام در شهر یثرب ( مدینه ) چشم از جهان فروبست و به دیدار کودکش ( محمد ) نایل نشد. زن عبد الله ، مادر ” محمد ” آمنه دختر وهب بن عبد مناف بود.
🌴برابر رسم خانواده های بزرگ مکه ” آمنه ” پسر عزیزش ، محمد را به دایه ای به نام حلیمه سپرد تا در بیابان گسترده و پاک و دور از آلودگی های شهر پرورش یابد .
🌴” حلیمه ” زن پاک سرشت مهربان به این کودک نازنین که قدمش در آن قبیله مایه خیر و برکت و افزونی شده بود ، دلبستگی زیادی پیدا کرده بود و لحظه ای از پرستاری او غفلت نمی کرد.
🌴کسی نمی دانست این کودک یتیم که دایه های دیگر ازگرفتنش پرهیز داشتند ، روزی و روزگاری پیامبر رحمت خواهد شد و نام بلندش تا پایان روزگار با عظمت و بزرگی بر زبان میلیونها نفر مسلمان جهان و بر مأذنه ها با صدای بلند برده خواهد شد ، و مایه افتخار جهان و جهانیان خواهد بود . حلیمه ” بر اثر علاقه و اصرار مادرش ، آمنه ، محمد را که به سن پنج سالگی رسیده بود به مکه باز گردانید .
🌴دو سال بعد که ” آمنه ” برای دیدار پدر و مادر و آرامگاه شوهرش عبد الله به مدینه رفت ، فرزند دلبندش را نیز همراه برد . پس از یک ماه ، آمنه با کودکش به مکه برگشت ، اما دربین راه ، در محلی بنام ابواء ” جان به جان آفرین تسلیم کرد ، و محمد در سن شش سالگی از پدر و مادر هر دو یتیم شد و رنج یتیمی در روح و جان لطیفش دو چندان اثر کرد.
🌴سپس زنی به نام ام ایمن این کودک یتیم ، این نوگل پژمرده باغ زندگی را همراه خود به مکه برد . این خواست خدا بود که این کودک در آغاز زندگی از پدر و مادر جدا شود ، تا رنجهای تلخ و جانکاه زندگی را در سرآغاز زندگانی بچشد و در بوته آزمایش قرار گیرد ، تا در آینده ، رنج های انسانیت را به واقع لمس کند و حال محرومان را نیک دریابد .
🌴از آن زمان در دامان پدر بزرگش ” عبد المطلب ” پرورش یافت . عبد المطلب ” نسبت به نوه والاتبار و بزرگ منش خود که آثار بزرگی در پیشانی تابناکش ظاهر بود ، مهربانی عمیقی نشان می داد . دو سال بعد بر اثر درگذشت عبد المطلب ، ” محمد ” از سرپرستی پدر بزرگ نیز محروم شد . نگرانی ” عبد المطلب ” در واپسین دم زندگی بخاطر فرزند زاده عزیزش محمد بود . به ناچار ” محمد ” در سن هشت سالگی به خانه عموی خویش ( ابو طالب ) رفت و تحت سرپرستی عمویش قرار گرفت . ” ابوطالب ” پدر ” علی ” بود .
🌴ابو طالب تا آخرین لحظه های عمرش ، یعنی تا چهل و چند سال با نهایت لطف و مهربانی ، از برادرزاده عزیزش پرستاری و حمایت کرد . حتی در سخت ترین و ناگوارترین پیشامدها که همه اشراف قریش و گردنکشان سیه دل ، برای نابودی محمد ” دست در دست یکدیگر نهاده بودند ، جان خود را برای حمایت برادر زاده اش سپر بلا کرد و از هیچ چیز نهراسید و ملامت ملامتگران را ناشنیده گرفت .
ادامه دارد.....
💠💠
@abbass_kardani💠💠