سبک 9 نشسته روی خاک، زیر آفتاب دوباره میخونه روضه ی آب گرفته مجلس عزا برای ارباب گوشه ی بقیع ،محتضر شده،نگاهشه همیشه بارونی از شراره ی داغ کربلا،دیگه واسش نمونده سامونی روز وشب زده، لطمه رو لباش،شده لبای خشک او خونی می سازه مثل زینبین با درد تشنگی همش میخونه از غم رباب با ناله های العطش امّ البنین یا فاطمه...‌ 🌸🌸🌸🌸🌸 کنار چار تا قبر، خون جگر شد دلیل اشک ِ هر رهگذر شد تموم لحظه هاش فقط با روضه سر شد بعد کربلا،بی پسر شده،خزون شده تموم گلزارش باورش نشد، خورده وقت جنگ،عمود آهنین علمدارش باورش شده ،وقتی که شنید،جدا شده دو دست سردارش خورده زمین با صورتش به روی خاک علقمه رسیده جای مادرش با اشک و ناله فاطمه امّ البنین یا فاطمه...‌ 🌸🌸🌸🌸🌸 میزاره سر رو خاک،میره از حال به یاد پیکر ِ گشته پامال تنی که شد رها سه روز میون گودال ناله میزنه، واسه اون تنی،که داره صد نشونه هر گوشه داره پیکرش،رنگ ِ خاک و خون،هنوز یه نیزه بین پهلوشه بین مقتلش،از رگ گلوش ،سه روزه خون تازه می جوشه میون روضه آخرش می میره با دم حسین میشه اونم مث رباب شهیده از غم حسین امّ البنین یا فاطمه...‌ ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158