شبهه «اختصاص اسلام به اعراب» مبتنی بر ترجمه، تفسیر و برداشتی «تحمیلی و دروغین» است؛ بنابراین لازم می دانیم که - بعد از آوردن تک تک آیات با ترجمه و ادعای شبهه گران - ترجمه و تفسیر صحیح این آیات ارائه شود «تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد».
1. آیات 198 و 199 سوره شعراء: «وَلَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَى بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ؛ فَقَرَأَهُ عَلَیْهِم مَّا کَانُوا بِهِ مُؤْمِنِینَ»؛ (و اگر آن را برای مردمی که عربی نمی دانند نازل می کردیم؛ محال بود که [عجم ها] آن را بفهمند و به آن ایمان بیاورند).
نتیجه: قرآن برای مردمی که عربی می دانند نازل شده است نه عجم ها.
پاسخ: منظور از «لوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَى بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ»، نزول پیامبری از عجم و آوردن کتاب آسمانی با زبانی غیر از عربی می باشد، نه اینکه فقط برای عجم و کسانی که عربی نمی دانند بخواهد نازل شود. در جمله «فَقَرَأَهُ عَلَیْهِم» هم فاعل هو مستتر می باشد که به «بَعْض الْأَعْجَمِینَ» بر می گردد و ضمیر «علیهم» به عرب بر می گردد؛ یعنی مشرکان عرب اگر پیامبری غیر عربی می داشتند به طریق اولی ایمان نمی آوردند. به عبارت دیگر این آیه به یکى از بهانه هاى احتمالى کفار و پیشگیرى از آن پرداخته است و گفته است که نژادپرستى و تعصبهاى قومى آنها بقدرى شدید است که اگر قرآن بر فردى غیر عرب نازل مى شد، امواج تعصبها مانع از پذیرش آن مى گردید، تازه حالا که بر مردى از خانواده اصیل عربى، و با بیانى رسا و گویا، نازل شده و در کتب آسمانى پیشین نیز بشارت آن آمده و علماى بنى اسرائیل نیز به آن گواهى داده اند، بسیارى از آنها ایمان نمى آورند، چه رسد اگر پیامبرشان اصلا چنین شرائطى را نداشت.
با این توضیحات اگر غیر عربها هم بخواهند به بهانه اینکه قرآن عربی است ایمان نیاورند، فرقی با مشرکان متعصب و نژادپرست عرب نخواهند داشت. امّا اگر با وجود عربی بودن قرآن ایمان آوردند این آیه به برتری آنها نیز اشاره خواهد داشت؛ چنانکه در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) ذیل این آیات آمده است: «لَوْ نُزِّلَ الْقُرْآنُ عَلَى الْعَجَمِ مَا آمَنَتْ بِهِ الْعَرَبُ وَ قَدْ نُزِّلَ عَلَى الْعَرَبِ فَآمَنَتْ بِهِ الْعَجَمُ فَهَذِهِ فَضِیلَةُ الْعَجَمِ»(2)؛ (اگر قرآن بر عجم نازل شده بود عرب به آن ایمان نمى آورد، ولى قرآن بر عرب نازل شد و عجم به آن ایمان آورد و این فضیلتى است براى عجم).
بنابراین این آیه اشتباه ترجمه شده و ترجمه ی صحیح آن چنین است: «هر گاه ما آن [ قرآن] را بر بعضى از عجم (غیر عرب) نازل مى کردیم و او آن را برایشان مى خواند [اعراب به دلیل شدت تعصب] به آن ایمان نمى آوردند [در حالی که برخی عجم ها با وجودی که قرآن به زبان آنها نبود، به دلیل عدم تعصب و حق پذیری ایمان آوردند؛ و این نشانه ی فضیلت و برتری عجم است]».
2. آیه 3 سوره فصلت:«کِتَابٌ فُصِّلَتْ آیَاتُهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لِّقَوْمٍ یَعْلَمُونَ»؛ (کتابی آسمانی که آیات آن با تمام جزئیات بیان شده است، در قرآنی عربی، برای مردمی که عربی می دانند).
نتیجه: قرآنِ عربی برای مردم عرب زبان آورده شده؛ نه برای پارسی زبانان.
پاسخ: از مسلمات تاریخ است که یکى از گروندگان به پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) سلمان فارسى است که ایرانى بوده، یکى دیگر بلال بوده که اهل حبشه بوده است و یکى صهیب بوده که اهل روم آن روز بوده است و همه آنها بخاطر ایمانشان مورد تحسین پیامبر(صلی الله علیه وآله) قرار گرفته اند. از طرفی این هم مسلم است که پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) یهودیان را هم دعوت مى کرده و همچنین به پادشاهان ایران، مصر، حبشه، و روم نامه نوشته و همه را به اسلام دعوت کرده، همه این شواهد دلالت دارد بر اینکه دعوت پیامبر اسلام جهانى و عمومى بوده است(3) و قرآن نیز گرچه عربی نازل شده است، ولی براى همه ى مردم نازل شده است؛ لذا در آیه 185 سوره بقره می فرماید: «هُدىً لِلنَّاسِ».
بنابراین منظور از جمله «لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ» این است که تنها «اهل علم و تقوا» از آن بهره مند مى شوند و منظور این نیست که تنها افرادی که عربی می دانند از آن بهره مند می شوند.(4) ضمن اینکه - بر فرضی که مخاطب قرآن فقط عرب بوده باشد- خود عرب مشاهده می کند که قرآن عربی است؛ لذا چه نیازی وجود دارد که به عرب گفته شود که «قرآن عربی است»! مگر اینکه مراد و منظور از لفظ «عَرَبِیًّا» فصاحت و قابل فهم بودن برای «اهل فهم» باشد.
بنابراین ترجمه صحیح آیه چنین می شود: «این کتابى است که آیاتش روشن، و هر مطلبى را در جاى خود بیان کرده، و شرح و تفصیل تمام نیازمندی هاى انسان را در تمام زمینه ها ذکر نموده است، کتابى است فصیح و گویا، براى جمعیتى که آگاهند و جویاى حقیقتند».
3. آیه 2 سوره یوسف:«إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ»؛ (ما آن را قرآنی به زبان عربی نازل کرده ایم، تا شما [عرب زبان ها] بفهمید).