🔸امام جامعه به تنهایی کارخاصی نمی تواندبکند
گاهی طرح یه مساله اونقده سخته که دعا می کنم کسی اشتباه برداشت نکنه
یا اینکه من بتونم ابعاد اون مساله را بخوبی طرح کنم تا تبعات منفی توی ذهن مخاطب ایجاد نشه
رشد مردم یک جامعه ارتباط مستقیمی با شیوه حکمرانی حاکمیت و رفتار مسئولین اون جامعه دارد
یعنی ادبیات حکمرانی فرد فرد زمامداران یک جامعه در تربیت افراد اون جامعه موثر است.
جامعه زنده جامعه ای است که احساس مسئولیت به عنوان یک فرهنگ پذیرفته شده را با تمام وجود قبول کرده باشد و در ابعاد زندگی فردی و اجتماعی هوشمندانه فکر بکند و تصمیم بگیرد این جنس از حیات به حیات زمامداران و مسئولین جامعه شما بستگی دارد.
اگر حیات سیاسی و حفظ قدرت برای زمام داران در اولویت باشد یقینا بی مسئولیتی افراد جامعه و کم انگیزه بودن آن ها در مسائل مختلف جامعه برای آن ها بهتر خواهد بود.
و اگر انگیزه اصلی زمام داران حیات بخشی به استعداد ها و توانایی های فرد فرد توده های جامعه است مطمئنا به شکل دیگری به مردمان جامعه نگاه خواهند کرد.
جنس زمام داری در انقلاب اسلامی از قسم دوم است و امام جامعه از همه توانایی ها برای کشاندن مردم در ریز و درشت مسائل کشور و انتقال حس احساس مسئولیت به آن ها استفاده می کند ، اما با این وجود چرا به نتایج مطلوب نمی رسیم؟ یعنی چرا نتیجه به آثار قسم اول (حفظ حيات سياسي برای زمام داران در اولویت است) شباهت دارد؟
خب بهتره یه سوال مطرح بشه شاید پاسخ از دل این سوال پیدا شد
آیا امام جامعه به تنهایی می تواند مردم را وارد صحنه های مختلف اجتماعی کند و احساس مسئولیت مردم را در ساحت های مختلف بیدار کند؟ به چه میزان الگوهای اسلامی در طول تاریخ توانستند به این مساله مهم آن هم به تنهایی برسند؟
پاسخ منفی است
قبلا عرض شد بدون شباهت زمامداران یک حکومت به امام جامعه ، مردم شبیه به امام اون جامعه نمی شوند، مردم به رفتار طبقه های مختلف زمامداران جامعه اعم از استاندار، فرماندار، امام جمعه، شهردار و... نگاه می کنند و آن را با ادبیات امام جامعه مقایسه می کنند
یعنی این مساله ضرورت یک فرهنگ سازی را می رساند که همه دست اندرکاران یک جامعه در رشد مردم موثر اند و مردم این حس را یعنی پیگیری حس رشد و احساس مسئولیت مردم از جانب مسئولین را باید به صورت یک پارچه و به عنوان یک رفتار و رویکرد فراگیر در جامعه درک کنند.
اینکه خود مسئولین به چه میزان رشد کرده اند تا توان قبول رشد مردم و احساس مسئولیت آن ها(مطالبه گری مثلا) را داشته باشند مسئله دیگر است که بحث آن مجال دیگری را می طلبد
ابوقاسم