در روزهای اوج گیری تحولات در همسایه شرقی خیلی نوشتم و فریاد زدم که شکل گیری یک حکومت تندرو آن هم باسوابق و گرایش های تکفیری هرگز به نفع ایران نیست و یقینا تاثیر خود را در استان های شرقی و شمال شرقی ایران خواهد گذاشت و در بلند مدت منجر به رشد تروریسم و افراطی گری در مرزهای شرقی ما می شود برخی می گفتند شما می خواهید ایران را وارد درگیری با افغانستان و طالبان کنید. هرچه خواستیم به این دوستان بفهمانیم که ورود ایران در افغانستان به معنای مداخله نظامی نیست اما خب متوجه نبودند و ذهن شان درگیر دوگانگی صلح و جنگ بوده و نمی توانستند فراتر از آن فکر بکنند آن روزها عده ای از دوستان ما که در دلسوزی آن ها شکی وجود ندارد و بنظر میاد دچار کم فهمی و نداشتن تحلیل عمیق و راهبردی شدند دست به تطهیر طالبان زدند و حتی برخی برای دفاع از طالبان می گفتند حسینه شیعیان در قندهار تنها سه تا در با خانه ملاعمر فاصله داشته است. با این قبیل ادبیات های عوامانه که فاقد شاخص های تحلیلی عمیق بود نمی شود برای کشور تحلیل و هزینه سازی کرد. با این حرف های پوپولیستی آتش را زیرخاکستر نگهداری کردند تا اینکه امروز ایران وارد چند چالش اساسی در مرزهای شرقی خود شده است. مهاجرت صدها هزار نفری به ایران افزایش بی حد و حصر عملیات های تروریستی در افغانستان و رشد تروریسم به خاطر شکل گیری یک حکومت از جنس تروریسم و افراطی گری در افغانستان قطعی حق‌آبه هیرمند از سوی طالبان که تاکنون رهاسازی نشده است. و الان هم ممنوعیت کشت خشخاش در نزدیک به پانصد هزار هکتار از اراضی افغانستان بدون تامین زیرساخت ای لازم که یقینا با توجه به بیکاری ده ها هزار نفر از قاچاقچیان و نیروی انسانی که درگیری فرایند کشت،تولید و توزیع مواد مخدر بودند منجر به سیل دیگری از مشکلات امنیتی در افغانستان و ایران خواهد شد خب شما وقتی این مشکلات را پیش بینی نمی کنید چرا در مساله ای که شناخت عمیق و راهبردی ندارید دست به تحلیل و جریان سازی های سطحی می زنید؟ ابوقاسم