سابقا عرض کردم رسانه باید خروجی آن به یک رفتار و نگرش جدید و سبک کنشگری بدیع منتهی شود. رسانه زمانی به این مسیر می آید که ما نسبت واقعی برای آن تعریف کنیم تا به قلب و جان مردم تاثیر بگذارد. رسانه با رویکرد تبلیغاتی و پوپولیستی بدون اینکه تاثیر ذهنی و روانی عمیقی در افکار عمومی داشته باشد نمی تواند ماندگاری داشته باشد. رسانه در ایران تعریف تبلیغاتی صرف دارد،نوع نگاه به رسانه و انتظاراتی که برای ما از رسانه ایجاد می کند مهم است این درحالی است که تبلیغات و انتقال پیش فرض های ایده آل بعد از نفوذ در اعماق ذهنی مخاطب پدید می آید. شناخت روح و روان مخاطب مهم ترین مقدمه در کار رسانه ای ماندگار و بلندمدت است. رسانه قرار است پیام شما را به دیگران منتقل کند. چند نوع انتقال داریم یک انتقالی هست که بالاخره پیام بدست مخاطب می رسد و آن را مطالعه می کند و از آن عبور می کند. یک انتقال هم این است که پیام به دور دست ترین نقطه ذهنی مخاطب می رسد،در ذهن او جای می گیرد،گاهی حک می شود،گاهی منجر به جرقه ای می شود. رسانه تبلیغاتی در ایران به جای آنکه ذهن مخاطب و عمق جان او را درگیر کند چشم او را درگیر کرده است،صرفا یک پیامی با پیش فرض های پوپولیستی وسطحی برای تبلیغات و اعلام انجام پروژه است. شاید سوال شود رسانه چگونه می تواند عمق ذهنی مخاطب را درگیر و به آن نفوذ کند. نیازی نیست برای نفوذ به ذهن مخاطب سناریوی نفوذ طراحی کنید. مردم و جامعه بر اساس یک سری نیازهای واقعی در تعامل اند این نیازها بخش مهم زندگی مردم است. رسانه و عامل پشت سر آن باید به مردم خدمات رسانه ای واقعی بدهد،مشکلات شناختی و خدماتی آن ها را برطرف کند و اثر مثبت در زندگی مردم بگذارد تا به‌عنوان‌ عضو واقعی زندگی مردم وارد خانواده آن ها شود. روح حاکم بر رسانه های ایرانی خدمات برای پول است نه تربیت یا آموزش یا کمک واقعی به مردم و همین امر باعث شده شعاع تاثیر گذاری رسانه ها برای چیز دیگری بغیر از کمک واقعی به مردم تنظیم شود ابوقاسم