توی بازی مافیا اولین کاری که می کنم اینه که کارآگاه شهر رو با روش های خیلی ساده وارد تور می کنم
شب کار آگاه حذف می شه
با مذاکره کننده می بندم یکی یکی مافیای ساده رو حذف می کنیم تا نوبت خود مذاکره کننده برسه
مذاکره کننده هم تاجایی که نیازه مافیای جدید جذب میکنه اما از یه جایی به بعد دیگه مذاکره کننده هم باید به قانون گادفادر احترام بزاره و اون بغضی که داره خفش میکنه رو تحمل کنه تا بازی تموم بشه.
همه بازی منو می دونن اما روش های متفاوتی رو متناسب با فضای بازی و افراد و شرایط دارم و از اون ها استفاده می کنم
بارها شده اسنایپر فهمیده گادفاد بازی کیه اما نتونست شهروند قانع کنه که از بازی حذف بشم
شب همه میگفتن حذفش کن گفتم نه به یه اپوزیسیون بی منطق نیاز دارم که شهر رو شلوغ کنه بدون اینکه بتونه مانع کارهای من بشه.
بزار این موج منفی که برای من ایجاد شده توسط این شهر بی اهمیت هدایت بشه تا یه شهر عاقل.
من مافیام، باید شهر رو با شلوغی هاش و مدل های شهروندی متنوع ش فریب بدم
شهروند عاقل معمولا به روند بازی دقت میکنه و میبینه که چجوری داریم به شهر کمک می کنم
حداقل اینکه فعلا به خاطر خدماتی که به این شهر پخمو که هیچکدوم وظیفه شون رو بخوبی انجام نمیدن میدم به من تارگت نمیزنه تا وقتش به حساب اونم رسیدگی میشه تا متوجه بشه گادفادر کیه
معمولا شهروند ساده میتونه به راحتی هر چیزیو که میگی قبول کنه اما از یه جایی به بعد دیگه نمیتونه باور کنه تو شهری
وقتی مطمئن بشه افراد باقی مانده همه شهر سفید بازی ان و تارگت قطعی ش تویی.
راهکارش اینه نزاری بازی به چنین باگی برسه که شهر فضای مانور برای حذف گزینه های خاکستری رو داشته باشه
روند بازی رو جوری باید بچینی که فضای پرریسک بر شهر و شهرونداش حاکم بشه و همیشه نگران انتخاب های خودشون باشن تا حذف گزینه های محتمل انتخاب آسانی نباشه
نباید اجازه بدی یه روند ثابت و الگوی مشخصی از مدل بازیت در بیارن که به اون استناد کنن
ابوقاسم
https://eitaa.com/aboghasm