‍ . سحرگاه اولین جمعه ی ماه رمضان است... و ما، باز هم بی تو شب زنده داری میکنیم! میبینی؟ درد یتیمی، به قلبمان هیچ تلنگری نزده... و در به دریهای صبح و شبت، حتی یک ساعت از آرامشمان را سلب نکرده است! میبینی؟ به نمازی دلخوش کردیم و روزه ای! دریغ که اگر دستمان به تو نرسد، هیچ عبادتی، راهمان را به بهشت باز نکرده است! دریغ که اگر درد نداشتنت به استخوانمان نرسد، نه نمازمان پروازمان میدهد،و نه روزه های روزهای تابستانی مان! یوسف فاطمه! قصه ی غصه های تو را، هزار بار شنیدیم و یک بار هم زلیخایی زار نزدیم..... میبینی؟ هنوز زنجیرهای زمین در قلبمان، از تو محبوب ترند.... سحر است، و دعا میکنی.... میدانم! دعا کن، قلبمان برایت درد بگیرد... دعا کن، دستهایمان از قنوت گرفتن برای تو، درد بگیرند... دعا کن، دعایمان، بوی درد بگیرد، درد انتظار... درد عاشقی... درد دویدن برای لحظه ی درآغوش کشیدنت... دعا کن، که فقط همین درد، درمان همه دردهای ماست! سحر هفتم را، به دنبال درد انتظار، قنوت گرفته ايم... ما دعا میکنیم؛ آمینش با شما... @achegan🌴