آی مردم همین دقایق وساعات بود که حسین تنها مونده بود...
همه رفته بودن
علی اصغرشم سردست گرفت
دورَش کردن
دیگه چیزی نمونده بود
راوی میگه: والشمرُ جالسٌ علی صدرالحسین علیه السلام 😭
و الشّمر جالسٌ نفس مادرش گرفت
خورشید تیره گشت و دوباره هوا گرفت
دارد تمام عرش خدا می خورد زمین
و الشمر جالسٌ همه عالم عزا گرفت
والشمر جالسٌ همه جا زیر و رو شده
خنجر به روی حنجر آقای ما گرفت
و الشمر جالسٌ تن صد چاک روی خاک
و الشمر جالسٌ نفس مصطفی گرفت
زهرا کنار گودی گودال آمده
و الشمر جالسٌ دل خیرا لنسا گرفت
و الشمر جالسٌ سر او را گرفت و بعد …
زینب به روی تل دم وا احمدا گرفت
زینب به روی تل به سر و سینه می زند
آنقدر ناله زد نزنیدش, صدا گرفت
😭ای کاش بودیم کربلاحسین جان😭
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
🏫 ادبستان بندگی | مسجد محور 🕌
🆔
eitaa.com/adabestanbandegi
🌐
https://mmontazeran.ir