17.34M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
. زیر باران دوشنبه بعد ازظهر ..." زیر باران دوشنبه بعد از ظهر اتفاقی مقابلم رخ داد وسط کوچه ناگهان دیدم زن همسایه بر زمین افتاد سیب‌ها روی خاک غلطیدند چادرش در میان گرد و غبار قبلا این صحنه را... نمی‌دانم در من انگار می‌شود تکرار آه سردی کشید، حس کردم کوچه آتش گرفت از این آه و سراسیمه گریه در گریه پسر کوچکش رسید از راه گفت: آرام باش! چیزی نیست به گمانم فقط کمی کمرم... دست من را بگیر، گریه نکن مرد گریه نمی‌کند پسرم چادرش را تکاند، با سختی یا علی گفت و از زمین پا شد... با حال مناسب مشاهده نمایید بفرستش برای محبین اهل البیت ____🍃🖤🍃___ @adariyan_109 https://eitaa.com/adariyan_109 🌹🕊 عضویت 👆