💠 حکایت های آموزنده 💠
❇️ به نقل از حضرت آیتالله حاج سید موسی شبیری زنجانی: ❇️
🔰 وسواس 🔰
✳️ آقای جلیلی کرمانشاهی از پدرش ، مرحوم شیخ هادی ، نقل میکرد : در نجف در زمان حیات میرزای رشتی ، شخصی بنام ملا هادی بود که وسواس در غسل داشت . در آب فرومیرفت ، ولی میگفت غسل محقق نشد . سرانجام نزد میرزای رشتی میرود و میگوید که موقع غسل نیتم نمیآید . میرزای رشتی می گوید : ((احتیاج به نیت ندارد . تو بدون نیت غسل کن ؛ گناهش به گردن من )) . آن شخص اوقاتش تلخ میشود که این چه حرفی است که بدون نیت غسل کن ! لذا از میرزای رشتی نزد مرحوم آخوند خراسانی شکایت می کند .
👌 مرحوم آخوند در زمان میرزای رشتی از نظر حوزه تدریس استقلال کامل داشت . وقتی قضیه را برای آخوند بیان میکند ، ایشان میفرماید :(( پیش خداوند گردنی کلفتتر از گردن میرزا نیست . اگر ایشان به گردن گرفته ، تو بدون هیچ دغدغهای بی نیت بجا بیاور ! ))
✅ آن شخص اوقاتش بیشتر تلخ شد که آقایان او را مسخره کردهاند . بعد از آن برای غسل داخل آب میشد و پیوسته در آب فرومیرفت و بیرون میآمد و این کار را بارها تکرار کرد و سرانجام بر سر خود زد و غش کرد . آن شخص گفته بود : در حال غشوه دیدم حضرت امیر ( سلاماللهعلیه ) بالای گنبد است . به حضرت ملتمس شدم که به دادم برسید که مردم . آن حضرت اشاره ای کرد و من بلافاصله بالای گنبد مقابل آن حضرت قرار گرفتم . از وضع خود به آن حضرت شکایت کردم . حضرت فرمود : ما با شما چه کنیم ؟ ما که شما را به این آقایان ارجاع میکنیم ، ولی شما از اینها قبول نمیکنید ! از خواب بیدار شدم و تسکین پیدا کردم .
📚 جرعه ای از دریا ، ج ٤ ، ص ٤٣٦ و ٤٣٧
#حکایت_های_آموزنده 6⃣1⃣
📍 "کانال اطلاع رسانی و نشر آثار استاد ادیبی لاریجانی"
🔗
eitaa.com/adibi_larijani