🍀حقیقت سلام
🔷وقتی که دلم هوای زیارت میکند، اختیارش از کف میرود. دست من نیست، یک لحظه چشم باز میکنم و میبینم پر کشیده و صحن به صحن در حرم امام رئوف به دنبال تو میگردد.
🔷 امشب از صحن انقلاب وارد شده. میدانم چرا؛ مدّتهاست که دلم محتاج انقلابی عظیم است. اگر منقلب نشود، با حالی که دارم بیچاره از دنیا خواهم رفت.
🔷میروم به سوی سقاخانه به نیت این که آب را از کوثر وجود تو بنوشم و دلم را از شراب محبت تو سیراب کنم،
🔷میایستم در صف تشنهها تا نوبتم برسد. چشم میچرخانم به سوی پنجره فولاد و ملتمسانه از تو میخواهم که ایمانم را آبدیدهتر از فولاد کنی به قدری که اگر عالمی در برابرم ایستاد، ذرهای از ایمانم کم نشود.
🔷 روبروی ایوان طلا آرزو میکنم به قدری از عشق تو غنی شوم که مرا ثروتمندترین انسان روزگارم بخوانند.
🔷هر چه در عالم گشتم، سرمایهای گرانتر از عشق تو پیدا نکردم.
🔷در میان صحن میایستم روبروی ضریح، دستم را میگذارم روی سینه و به خیال آن که در کنار تو ایستادهام، سلام میدهم به امام.
🍀وقت بخیر حقیقت سلام!
✍محسن عباسی ولدی