خداوند مي فرمايد «هر كس رو كه بخواهم هدايت مي كنم و هر كس را كه گمراه» اين چه طوري با عدل خدا سازگار است؟ پس اختيار انسان چه مي شود؟
از زاويه ديگري نيز مي توان به اين مسأله نگاه كرد و آن اين است كه خواسته ها دو گونه است: 1) خواست و مطلوب بالذات، 2 خواست و مطلوب بالعرض. در مثل نجاري كه در مي سازد غرض او از بريدن چوب ها ساختن در است و لاجرم مقداري از آنها به صورت خاك اره بر زمين مي ريزد. حال آيا مي توان گفت: نجار خواسته است كه خاك اره ها بر زمين بريزند؟ اگر بگوييم نه گفته مي شود كه: پس چرا آنها را اره كرد؟ بنابراين به تعبيري مي توان گفت: بلي او چنين خواسته است ليكن اين نه مقصود بالذات وي بوده. بلكه مقصودش درسازي است و لازمه آن پيدايش چنين ذراتي است. خداوند نيز خواسته است انسان ها به اختيار خويش راه هدايت را گزينند و لازمه اختيار آن است كه بالاخره كساني هم مسير باطل را بپويند. حال آيا مي توان گفت: خدا خواسته كه آنان گمراه شوند؟ و اگر نمي خواست چرا آنان را آفريد و آزادي داد؟ جواب آن است كه غرض اصلي خداوند هدايت نشدن اختياري است و چون پاي اختيار به ميان آيد لاجرم سروكله سرپيچي و طغيان نيز آشكار گردد. بنابراين چون او آزادي داده چنان است كه گويي بالتبع گمراهي را نيز اراده كرده است. (دقت شود كه اين اراده نتيجه اختيار است و هرگز نافي آن نيست و از همين رو هيچ سلب مسؤوليتي از انسان نمي كند. زيرا همين انسان گمراه مي توانست در مسير هدايت قرار گيرد كه مطلوب بالذات الهي است و در رتبه متقدم مي باشد.
https://eitaa.com/adinebaharan