📜 چهاردهم محرم 📜 🔘 #بخش_دوم + زینب گفت: "خدایی را سپاس می گویم که ما را پاک و مُطهر ساخت از هر آلودگی." "جز فاسق دروغ نمی گوید و جز بدکاره رسوا نمی شود و آن ما نیستیم. دیگرانند." 🔰و ابن زیاد، درمانده شد در جواب سخن دختر علی، گریزی نداشت جز آن که احساس و عاطفۀ او را زخمی کند ••• _ گفت: "مگر ندیدی که خداوند برادرت را نیست و نابود کرد؟" ••• و خرسند از این طعنه، به خود بالید و خندید ••• 🔹زینب، نگاه سرزنش باری به او کرد و پلک فرو بست، و تمام آنچه که از خون حسین روییده بود را یکجا به آنی دید.🔹 ••• خون حسین جوشید و خروشید و نور شد ••• ••• گذشته و حال و آیندۀ تاریخ به هم آمیخت ••• ••• ذبح عظیم واقع شد ••• 🔹به خون حسین، دیوار قطور شجرۀ ملعونه فرو ریخت.🔹 🔻راه فَلاح و رستگاری، به روی بشر گشوده شد، امامت به نور حسین پایدار ماند.🔺 🔰حزب الله و حزب الشیطان مجسم شد، ظهور قائم آل محمّد مهیا شد، گلستان شد زمین، آرایشی زیبا ز زیور یافت ••• ••• زینب، به خود آمد و پلک گشود ••• ••• و این همه در کَسری از ثانیه بود •••• + زینب گفت: 💠"ما رأیت الاّ جمیلاً!"💠 🔰"ندیدم به جز زیبایی!"🔰 "در آنروز، جلوه های شرف و غیرت و محبت به تمامی رُخ نمودند، و ما جز رشادت و وفاداری و زیبایی هیچ ندیدیم." ✔️ ادامه دارد • • • ● ۳۵ روز تا #اربعین ● #روایت_کاروان_عشق #روزشمار_محرم #مجتبی_فرآورده