سپهبد محمد ولی قرنی(شهيد ترور ) محمدولی قرنی، نخستین رییس ستاد ارتش جمهوری اسلامی ایران، فروردین ۱۲۹۲ در تهران و در خانواده‌ای مذهبی دیده به جهان گشود. پدرش، میرزا آقاجان، از مدیران مخابرات تهران بود. وی در ده سالگی پدرش را از دست داد و از آن پس، در کنار مادرش زندگی سختی را ادامه داد. دوره ابتدایی را در دبستان گلبهار اصفهان گذراند و دوره متوسطه را در دبیرستان‌ دارالفنون تهران آغاز کرد و در دبیرستان نظام ارتش در تهران به پایان رسانید. پس از دریافت دیپلم، در اول مهرماه 1309 در دانشکده افسری ارتش پذیرفته شد و در 1311 با درجه ستوان دومی در رسته توپخانه دانش‌آموخته شد. قرنی افزون بر دانشکده افسری، دوره ستاد دانشگاه جنگ و دوره سه ماهه این دانشگاه را نیز سپری نمود.قرنی به علت شایستگی و کاردانی، رتبه‌های نظامی را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت و در آخرین مرحله پس از کودتای 28 مرداد 1332، با درجه سرتیپی در راس رکن دوم ستاد ارتش قرار گرفت و تا 20 بهمن 1336 در این سمت بود. در زمان کودتای 28 مرداد 1332، فرمانده نظامی تیپ گیلان بود.بر پایه اسناد موجود، خرده‌گیری سیاسی قرنی علیه حکومت سرسپرده محمدرضا شاه پهلوی، مهره استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا و صهیونیسم بین‌الملل، از پایان 1335 و در دوران نخست‌وزیری حسین علاء آغاز شد. در این دوران، جایگاه سیاسی قرنی در چارچوب انتقاد از دولت‌های وقت بود و این انتقاد، با نخست‌وزیری منوچهر اقبال در فروردین 1336 بالا گرفت. قرنی در مهرماه 1336 به درجه سرلشکری رسید که این امر نشانگر اعتماد محمدرضا پهلوی به او تا این تاریخ می‌باشد. در 20 بهمن 1336 وی که با درجه سرتیپی در جایگاه رکن دوم ستاد ارتش بود، با به دست‌آوردن عنوان محترمانه معاون دوم ریاست ستاد ارتش، از سمت یاد شده، برکنار و در 26 بهمن 1336 از جایگاه پایانی نیز کنار گذارده شد. مبارزه سیاسی عمل‌گرایانه سپهبد قرنی از 1336 آغاز شد. او دردوران خدمت، به فساد مالی در درون ارتش پی برد و در رایزنی با گروهی از همفکران و همکاران، خود را برای اصلاح این وضعیت شروع نمود. برای اینکار، در 1336 هنگامی که ریاست رکن دوم ارتش را به دوش داشت، طرح کودتایی را برای براندازی تاج و تخت محمدرضاشاه پهلوی ریخت که افشای آن، به دستگیری وی در هشت اسفند 1336 انجامید.پس از رو شدن سندهایی درباره نقش آمریکا در این ماجرا و دستگیری قرنی، وی در 31 تیر1337، از ارتش شاهنشاهی اخراج گردید. قرنی در هشتم آذر 1339، پس از گذراندن 2 سال و 8 ماه زندان، آزاد شد. پس از آزادی از زندان، از 1341 کوشش خود را علیه حکومت بیگانه‌دوست پهلوی پررنگ‌تر ساخت. برپایه گزارش ساواک، در این دوره از فعالیت قرنی که تا انقلاب اسلامی دنبال گردیده است، هیچ ردپایی از ارتباط وی با آمریکا موجود نیست. همزمان با آغاز مبارزه سیاسی حضرت امام خمینی(ره)علیه حکومت دست‌نشانده شاهنشاهی پهلوی و آمریکا و اسراییل، دلبستگی محمدولی به خواندن کتاب‌های سیاسی و مذهبی، او را نیز به گرد شاگردان جنبش اسلامی امام(ره) وارد کرد. در همین راستا، به چهره‌های مذهبی؛ همچون آیت‌الله سیدمحمود طالقانی و آیت‌الله سید محمدهادی میلانی نزدیک می‌گردد. به زودی پیوند‌های قرنی با آیت‌الله طالقانی، دیدار وی با آیت‌الله میلانی در جریان قیام 15 خرداد 1342و حضورش در برخی نشست‌های مذهبی فاش شد.ساواک، در پنجم دیماه 1342، او را به همراه شماری دیگر دستگیر کرد. پس از دستگیری، برخورد حکومت ساواک با قرنی خشن بود. او به مدت 9 ماه در زندان انفرادی به سر برد. سپس، در بیدادگاه نظامی به سه سال زندان محکوم شد و تا 20 آذر 1345 در زندان بود. از این زمان تا واپسین روزهای دستگاه حاکم پهلوی، پیوسته ساواک قرنی را می‌پایید. وی از نظر گذران زندگی، سخت در تنگنا افتاده بود. گزارش ساواک، پس از رهایی قرنی از زندان، نشان از آن داشت که او مبارزه را از سر گرفته است. از این رو، در 14 خرداد 1346، تیمسار حسین فردوست، جانشین ساواک، شهید قرنی را فراخواند و به وی چنین یادآوری شد: «شما فعالیت‌های مشکوکی دارید و لازم است از این قبیل فعالیت‌ها خودداری نمایید.»قرنی به این باور رسیده بود که تنها راه رهایی از سرکوب حکومت دست‌نشانده محمدرضا پهلوی، پیروی از فرمان‌های امام(ره) می‌باشد. او با پیروزی انقلاب اسلامی ایران پیوسته برای دیدار با امام(ره) به مدرسه علوی تهران می‌‌رفت.