🔸 جاذبه ی بالای یک شهید... تا وقت نماز می شد، خودش رو به نزدیکترین مسجد می رسوند. اگه توی راه می دید دو سه تا جوان دور هم ایستادند، می رفت بینشون. چند لحظه بعد می دیدم اون جوونا رو که شاید اهل نماز نبودند و قیافه شون هم به بچه مسجدی نمی خورد، با خودش به مسجد آورده... ایامِ نوجوانی منصور در محله مون چند تا مشروب فروشی وجود داشت. آنوقت هم منصور می چرخید بین نوجوانان و اونا رو می آورد مسجد. منتظر نمی شد تا آنها مسجدی بشن، می رفت و مسجدی شون می کرد. 👤خاطره ای از زندگی سردار شهید منصور خادم صادق 📚منبع: کتاب آرزوی فرمانده ، صفحه ۱۳۱ خاکریز خاطرات ۷۲ 🌐 پایگاه اطلاع رسانی آدینه نجف‌آباد 💎 @adinenjf •┈┈••✾•◈💠◈•✾••┈┈•