در روزهای سرد زمستان که نه... در روزهای سرد و بی تفاوت زندگی ما و یا در موج بغض هایی که شکسته نمی‌شوند چشم‌هایی خیس، اشک هایی را پس می‌زنند؛ تنها به این امید که روزی بیاید که دیگر کودکی رنگ قرمز را با خون نشناسد ، و یا لا اقل خاک را هم ردیف آن نداند... هرچند که ما خونِ آلاله های پرپرمان را نمادی می‌دانیم برای زندگی جاودانه! اما... آدمی برای زندگی، نیازمند امید است.. :) و ای تنها امید من کاش زودتر بیائید💔 * اللهم _ عجل _ لولیک _ الفرج مولای من، صاحب عصر و الزمان تعجیلی