🔺چه کسی میگوید جلیلی کارنامه ندارد؟!
🔹ان شاءالله فرصت بشود به ریاست جمهوری آقای پزشکیان هم خواهم پرداخت و از تهدیدها و فرصت های احتمالی اش خواهم گفت. اما اگر یادتان بیاید گفته بودم کنار رفتن دولت انقلابی آرزوی آمریکا و خصوصا اسرائیل برای نفس کشیدن در منطقه است.
🔹آنها آرزو دارند دولتی در ایران بر سر کار باشد که ارتباطاتمان با روسیه و چین را کمرنگ کند، دست از توانمند سازی داخلی برداشته و بجای خودکفایی و فعال نمودن ظرفیت های موجود در ارتباط با همسایگان و کشورهای مستقل، مجددا آویزان به غرب باشد. در چنین حالتی خود بخود رکود ایران را فرا میگیرد و با پایبندی دولت به شیوه نامه های غربی عملا فرصت دور زدن تحریم ها و فروش نفت را از دست خواهیم داد.
🔹با چنین اتفاقی در داخل و منطقه به مشکل خواهیم خورد، و حتی توان حمایت با کیفیت از جبهه مقاومت را نیز از دست خواهیم داد. از دست دادن حمایت با کیفیت از مقاومت البته به معنای رها سازی آن نیست، لیکن شما وقتی سطح کیفی عملیات هایت پایین می آید، فرصتی ایجاد میشود که آمریکا و اسراییل تجدید قوا کرده و توان خود را باز سازی کنند. لذا در انتخابات اخیر آنها با توجه به سابقه اصلاح طلبان و خصوصا فجایع دولت روحانی، آرزو داشتند آقای پزشکیان رئیس جمهور شود تا این زمینه برایشان فراهم گردد. حال پزشکیان شرایط را به نفعشان پیش خواهد برد یا آنها را نا امید خواهد کرد بحث دیگری است که امیدوارم دومی اتفاق بیفتد.
🔹در بالا به آرزوی آمریکا و اسرائیل با توجه به سناریوهایی که در ذهن داشتم اشاره نمودم که این تئوری ها اکنون با تحقق شانه به شانه شده و این پزشکیان است که تصمیم خواهد گرفت در چارچوب منافع انقلاب حرکت کند یا با تصمیمات و عملکرد خود ناخواسته مصالح دشمن را تضمین نماید. او اکنون این فرصت را دارد که هم یک رئیس جمهور اصلاح طلب باشد و هم یکی از انقلابی ترین روسای جمهور تاریخ ایران لقب بگیرد. اصلاح طلبی که میتواند عامل وحدت شود و در قلب همه اقشار مردم جا باز کند. هرچند چنین اتفاقی با افرادی چون ظریف و آخوندی و غیره دور از انتظار مینماید، ولی باید منتظر ماند و دید چه میشود!
🔹از آرزوهای اسرائیل و آمریکا در انتخابات اخیر ایران گفتم، بگذارید از آرزوی دلسوزان و بزرگان نظام و مقاومت هم خیلی خلاصه برایتان بگویم. بدون تعارف و بدون ذره ای تردید میگویم بهترین گزینه و بزرگترین شانس جلوگیری از روی کار آمدن دولتی لیبرالی که اکنون نمیدانیم سمت و سویش چیست، ریاست جمهوری محمدباقر قالیباف بود. این یک ادعا یا گمانه زنی نیست. آنقدر فکت و نشانه برایش وجود دارد که دیگر نیازی به توضیح نیست. این اتفاق متاسفانه در اثر لجاجت ها و خود اصلح پنداری ها، علیرغم تلاش های بی وقفه بزرگان و رد و بدل شدن پیامها به سرانجام نرسید، و ما عملا وارد پلن B شدیم. طرحی که شانسی به مراتب کمتر از پلن A داشت.
🔹لذا وقتی توافق صورت نگرفت و اجماع شکست خورد، قالیباف به توصیه همان بزرگان در انتخابات ماند تا حد اقل کار در دور اول به نفع رقیب یکسره نشود و جلیلی بعنوان شانس دوم [یا همان پلن B] به دور بعد صعود کرد. واقعیتش را بخواهید از اینجا به بعد شکست تقریبا قطعی و مسجل بود، اما چاره ای جز حمایت همه جانبه وجود نداشت؛ باید با جان و دل تلاش خودمان را میکردیم با این تصور که شاید دست تقدیر خارج از معادلات علمی که شکست را تایید کرده بود اتفاق دیگری رقم بزند که رقم نزد و مسعود پزشکیان در نهایت رئیس جمهور ایران شد.
🔹همه چیز تمام شد ولی من امروز با شنیدن این جمله از دکتر جلیلی که گفت با قدرت به فعالیت های گذشته خود ادامه میدهد باز هم نگران شدم. نگرانی ام از فعالیت هایش در دولت سایه نیست؛ این کار اتفاقا خیلی هم مفید و ارزشمند میتواند باشد، چرا که مشکلات کشور در حوزه های مختلف را شناسایی خواهد کرد؛ از این نگرانم که این بزرگوار چهار سال دیگر هم بپرد وسط و برای ریاست جمهوری ثبت نام کند و برای بار سوم یک فرد دست چندم اصلاح طلب را بر مسند ریاست جمهوری این مملکت بنشاند. تصور این اتفاق هم واقعا وحشتناک است. دیدم فردی در توییتر نوشته بود چه کسی گفته سعید جلیلی کارنامه ندارد؛ او در این مملکت به تنهایی دو نفر را رئیس جمهور کرده است!