3⃣1⃣ درچنین وضع سختی، میرزا کوچک خان ناچار شد در سرمای شدید زمستان ازهمسرش خداحافظی کرده و به اعماق جنگل ها برود تا در فرصتی مناسبت بتواند نیروهای پراکنده را سازماندهی کند. 👈 او قبل از خداحافظی از همسرش، از او خواست برای پیشگیری از اذیت و آزارهای عوامل رضاخان به جرم همسری با میرزا ، طلاق خود را بگیرد. 👈 جريان آخرين ديدار ميرزا و همسرش را ابراهيم فخرايى در کتاب سردار جنگل، از قول يكى از نزديكان ميرزا که در خانه میرزا حضور داشت، روایت می کند: «..... آنگاه میرزا به همسرش گفت: تو گناهی نداری جز اینکه همسر من هستی و سزاوار نیست بی سرپرست و بلاتکلیف بمانی و زندگیت سیاه و تباه شود، یا خدای نکرده در معرض خطر قرار بگیرد. در حقیقت، حیف است که هنوز از گلستان زندگی گلی نچیده دچار خزان حوادث شوی و از طراوت و جوانیت بی نصیب بمانی، درحالیکه طلاق، حلّال همهٔ این مشکلات است و تو بعد از طلاق، به حکم شرع و عرف مجاز خواهی بود شالودهٔ‌ نوینی را برای زندگی آینده‌ات بریزی...... اما همسرش میرزا را ستود و طلاق را نپذیرفت..... میرزا از او تشکر کرده و گفت:.... از اینکه وضع مادی ام اجازه نداد که یک زندگی آسوده ای مطابق شأنت فراهم کنم ،شرمنده‌ام 😓 و از اینکه در شدائد روزگار و دشواری های وارده بر من، همچون کوه ثابت و پایدار مانده و با این همه، ذره ای از غمخواری و مهر و محبتت نکاست از تو سپاسگزارم .🙏 معنی همسر و شریک همین است ! نه آنچه به دروغ بعضی ها ادعا می کنند.....من تو را به نام یک زن شرافتمند و انسانی که در درجه کمال است می ستایم و از داشتن چون تو همسری که حقایق زندگی را با همان مقدار شعور دهقانی اش درک می کند به خود می بالم. شاید این هم جزء مشیت الهی باشد که امید و آرزوهای چندین ساله ام زیر تلی از حوادث و آلام زندگی مدفون شوند ولی این آخرین کلام را باید بدانی که چون همسرت دزد نبود لاجرم از مال دنیا نیز چیزی نیاندوخت، خیلی چیزها درحقم گفته اند😔 اما تو که از همسرت حتی برای روزگار نامعلوم و ابهام آمیز آینده ات، کوچکترین ذخیره ای دراختیار نداری بهتر از هرکس دیگر میتوانی درباره ام قضاوت کنی ، من از تو راضی ام که هیچگاه من را مورد مواخذه و سرزنش درباره آن چه نداشته ام قرار نداده ای🙏 و از خدای بزرگ خواهانم که از این بزرگواری و کفّ نفس که مظهر تقوی و فضیلت است از تو راضی باشد🙏 تنها چیزی که از دارائی دنیا در اختیار دارم یک ساعت طلا است که یادگار هدیه انور پاشا است، من اینک آن را به تو می بخشم که هر وقت زنگش به صدا در آمد به خاطرات گذشته رجوع کنی و همسر آزرده و حسرت بر دل مانده را به یاد آوری !......😔 👈 این متن را گذاشتم تا اولاً بگویم خوشا بر آن زنی که همسرش اینچنین از او راضی است و برایش دعا می کند، و ثانیاً علاوه بر خود میرزا ، یادی هم از همسر و همراه و شریک سختی های میرزا شده باشد، هرچند بعداز شهادت میرزا بدلیل خفقان و سانسور رضاخان، تاکنون کسی ندانسته او تا کی بوده و سرانجام چه بر سر این همسر وفادار آمده است؟😔 نه تنها نگذاشتند نشانی از همسرش بماند، بلکه هنوز کسی نمی داند که آیا میرزا فرزندی داشته است یانه؟!😔 برخی برایش فرزندانی قائلند و برخی می‌گویند میرزا بواسطه آسیبی که در جنگها به نخاعش وارد شده بود، امکان فرزنددارشدن نداشته، و برخی معتقدند این تهمتی بوده که دشمنانش به وی زده اند تا کسی سراغی از نسل او نگیرد و نام و یاد و آثار وی ازبین برود !🤔🙄 ادامه دارد 🆔 @afzayeshetelaat