🌹6 جمادی الأولی 1 ـ جنگ مُوته (1) ♦️در سال 7 یا 8 هجرت در چنین روزی جنگ مُوته به وقوع پیوست و جعفر بن ابی طالب علیهما السلام در سن 41 سالگی به شهادت رسید. (2) تعداد مسلمین در این جنگ سه هزار نفر و تعداد کفّار صد هزار نفر بود. ♦️این جنگ از آنجا آغاز شد که حارث بن امیر ازدی که حامل نامه ای از پیامبر صلّی الله علیه و آله به قیصر روم بود، در زمین های مُوته به دستور شُرَحبیل بن عمرو سردار لشکر روم دستگیر شد و دست های او را بستند و گردنش را زدند. ♦️پیامبر صلّی الله علیه و آله از شنیدن این خبر بسیار ناراحت شدند و لشکری به مُوته روانه فرمودند. ♦️در این جنگ پیامبر صلّی الله علیه و آله و امیر المؤمنین‌ علیه السلام حضور نداشتند و آن حضرت سه امیر به ترتیب بر لشکر قرار دادند و فرمودند : 🌹«هر یک شهید شدند دیگری امیر لشکر باشد. جعفر بن ابی طالب علیهما السلام، زید بن حارثه، عبدالله بن رواحه». ← شهادت سه فرمانده 🌹هر سه این بزرگواران شهید شدند. اوّل جناب جعفر به میدان آمد و بعد از مبارزه ی دلیرانه ای دو دست آن حضرت را قطع کردند، و با این که جراحت های زیادی بر بدن جناب جعفر وارد شده بود، امّا به واسطه ی هیبت و شجاعت های آن حضرت در میدان، کسی جرأت جدا کردن سر آن حضرت را نمی کرد. ♦️لذا دشمن دفعةً حمله کرد و بدن آن حضرت را با نیزه از زمین بلند کردند. در همان لحظه پیامبر صلّی الله علیه و آله در مدینه بر فراز منبر تشریف داشتند و ماجرا را برای مردم بیان فرمودند. ناگهان صورت مبارک را به طرف آسمان بلند کردند و فرمودند : «خدایا دو بال به جعفر عنایت بفرما که با ملائکه در بهشت پرواز کند». ♦️پس از شهادت هر سه امیر تعیین شده از طرف پیامبر صلّی الله علیه و آله، را در یک قبر دفن کردند. ♦️از خبر شهادت جناب جعفر، پیامبر صلّی الله علیه و آله بسیار گریستند ← سوابق جعفر اوّلین کسی که بعد از علی علیه السلام به امر جناب ابو طالب علیه السلام پشت سر پیامبر صلّی الله علیه و آله نماز خواند، جناب جعفر بود. او از برادرش امیر المؤمنین‌ علیه السلام ده سال بزرگتر بود. در حبشه هنگامی که که عمرو عاص و دیگران قصد داشتند نجاشی را راضی کنند که جعفر و همراهانش را تحویل دهد، او آیاتی از کتاب الهی تلاوت نمود که نجاشی و اطرافیانش گریستند. عَمرو عاص چندین بار خواست جعفر و مسلمانان را نزد نجاشی افرادی نادرست جلوه دهد ولی نتیجه بر عکس شد و احترام آنها نیز نزد نجاشی بیشتر شد، مخصوصاً زمانی که آیات در رابطه با حضرت عیسی علیه السلام قرائت شد. آخر الأمر عمرو عاص غذایی مسموم تهیّه کرد و برای جعفر فرستاد که آن حضرت را شهید کند، ولی گربه ای آمد و از آن غذا مختصری خورد و بقیّه ی غذا ریخت و آن گربه هم مُرد و توطئه ی عمرو عاص فاش شد. در روز فتح خیبر، جعفر به همراه همسرش و دیگر مسلمانان به مدینه آمدند، و پیامبر صلّی الله علیه و آله از آمدن آنان بسیار خوشحال شدند و فرمودند : «نمیدانم به کدام خوشحال تر باشم : به فتح خیبر یا به آمدن جعفر ؟! (3) 📚 منابع : 1. بحار الأنوار : ج 21، ص 50. و ... . 2. وقائع الشهور : ص 94. 3. منتخب التواریخ : ص 58 ـ 57. و ... . 🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا 🌍 sapp.ir/ebratha.org سروش