💠مادر بزرگوار شهید احمد شمسی پور : 🍃🌸پسرم در وصیتنامه اش نوشته بود؛ اگر شهید شدم من را در کنار پدرم در شهریار دفن کنید و به علی بگویید اسلحه من را زمین نگذارد و امام را تنها نگذارید، لباس بسیجی ام را نیز به خواهرم بدهید. همرزمانش گفتند با اصابت تیر به به شهادت رسید. گمنام ماند و در ایام فاطمیه تشییع شد.!! 🍃🌸 خدا را شاکر هستم که باشکوه دفن شد و یک قبر هم به عنوان یادبود در شهریار کنار مزار پدرش ساختیم اما مزار پسرم را در قزوین دست نمیزنیم چون دوره گمنامی خود را طی کرده است و مهم این است که روح او را پیش خود داریم، شاید به این کار راضی نباشد. در این 33 سال محکم شده ام و همیشه شبها گریه میکنم اما نمیگذارم کسی متوجه شود. امسال که با کاروانهای راهیان نور به مناطق عملیاتی رفتم هنگام دعا کردن در دوکوهه به پسر گفتم : امسال دیگر آمده ام ببرمت، چند بار من آمده‌ام و تو نیامدی و باید تو را پیدا کنم." به یاد دارم زمان جنگ و موشک باران به پشت بام رفته بودم و میگفتم که اشکال ندارد جنگ طولانی شود ولی دعا میکردم برای امام خمینی(ره) اتفاقی نیفتد. 🍃🌸یک زمانی میگفتم چرا از بچه من هیچ نشانی نیست و وقتی به یاد (س) میافتادم، آرام میشدم. هر زمان که شهید میآوردند میرفتم و همیشه دنبال پسرم می گشتم. همیشه می گفتم خدایا انقدر صبر بده که پیروز باشم. 🆔 @Agamahmoodreza