📚خاطراتی سبز از حیات طیبه و نورانی امام خامنه ای عزیز 🔸 روی صندلی خود نشسته‌اند که سر و صداهایی از عقب می‌شنوند. مردی با صدای بلند، عربی صحبت می‌کند و هر لحظه به ایشان نزدیک‌تر می‌شود. آقای خامنه‌ای صاحب صدا را می‌شناسند، اما برنمی‌گردند تا او را ببینند. حالا مردِ عرب آن قدر نزدیک شده است که دیگر صدای پایش را هم می‌شنوند. دست‌های مرد عرب در یک لحظه از دو طرف، بازوان آقای خامنه‌ای را می‌گیرد، اما آقای خامنه‌ای خیلی سرد، فقط نگاهی به « » می اندازند و دوباره رویشان را برمی‌گردانند. ⭕️عرفات می‌خواهد رابطه‌اش را با ایران گرم نشان دهد و یک روبوسیِ صمیمی و برادرانه انجام دهد، اما طرف مقابلش حتی یک دست دادن رسمی را هم از او دریغ می‌کند. و یاسر عرفات دلیل این برخورد را خوب می‌داند. ✍بخشی از کتاب ✅روایتی از دو دوره حضور امام خامنه‌ای در اجلاس سران جنبش عدم تعهد 🆔👇👇👇 @agha_tanha_nist