هدایت شده از برای ثبت در تاریخ
سرطانش زده به همه استخوانهایش، ولی آمده وسط سالن قر می دهد. نمی دانی چقدر همه خوشحالند. همه اپوزیسیون هستند اما عجیب بساط شادی به پاست.ظاهرا از گلپایگان به اسرائیل موشک زده اند، زنگ زده است به مادرش در گلپایگان : نخود به خورد موشکها داده بوده اند ظاهرا! فکرش را نمی کردی جیم الف الف جان؟ به خدا اگر می دانستی چه خیری زیر سایه ی شمشیر نهفته است، صد و نود روز معطلش نمی کردی، بعد المعمدانی به خودت می آمدی...بعد هشتصد حمله ای که اسرائیل به تو، خطوط انتقال انرژی ات، دانشمندانت، مستشارانت ، ژنرالهایت انجام داد، این طور ملتت را سردرگریبان زنده زیر آوار خفت نگه نمی داشتی. به خدا چشم این همه مردم ستمدیده جهان بعد خمینی به تو خیره مانده بود و تازگی ها داشتی نا امیدشان می کردی... جیم الف الف جان این خط را جان مادرت گم نکن به خدا چیزهای زیادی برایت نمانده که از دست بدهی....جان مادرت به پا خیز و هویتت را از زیر آوار بکش بیرون توی لامروت اگر بخواهی، اگر بایستی می توانی یک ماهه این جنگ را تمام کنی، تمام کردنی، بی انصاف بعد این همه روز وجدانت زنگ زده که جلوی کشتی اسرائیلی را بگیری؟ جان بچه هایت این کار را رها نکن، بگذار کمی اجناس توی اسرائیل گران بشود! بس است هر چه از برادران یمنی خجالت کشیدیم، مسیری را که آنها نا امن کرده اند، شماها امن نگه داشته بودید فقط خدا می داند که چقدر شرمنده بودیم ما... جیم الف الف جان، غزه و اسرائیل را رها کن، برای نجات خودت، بجنگ...بجنگ