🌺🌹🌲🌳🌸🎄🍀🌷🌹
زندگينامه امام حسن عسكرى عليه السلام در يك نگاه
نام مبارك : حسن عليه السلام
نام پدر : على عليه السلام
نام مادر : حديثه يا سليل يا سوسن
لقب شريف : عسكرى، زكىّ
كنيه : ابو محمد
تاريخ تولد : 8 يا 10 يا 14 ماه ربيع الثانى سنه 232 هجرى
محل تولد : مدينه طيبه
مدت امامت : 6 سال
مدت عمر : 28 سال
تاريخ شهادت : روز جمعه 8 ربيع الاول سنه 260 هجرى
سبب شهادت : زهرى كه معتمد عباسى به حضرت داد
محل وفات : سامراء
محل دفن : پشت سر قبر شريف پدر بزرگوارش در سامراء
تعداد فرزندان : 1 پسر
مختصرى از زندگينامه امام حسن عسكرى عليه السلام
امام حسن عسكرى عليه السلام در روز جمعه 8 ربيع الثانى سال 232 قمرى در مدينه به دنيا آمد. و شهادت آن حضرت در روز جمعه 8 ربيع الاول سال 260 قمرى وقت نماز صبح كه به دليل مسموميت به دست معتمد عباسى در سن 28 سالگى اتفاق افتاد و در سامراء در نزد پدر بزرگوارش مدفون گرديد، آن حضرت را عسكرى گويند يا به خاطر اينكه هميشه در محاصره و زير نظر عسكر (لشكر) و نيروهاى حكومتى بود و يا اينكه در محلهاى به نام عسكر بوده است.
اهميت نماز اول وقت
🆔
@ahadis_tollab
ابوهاشم نقل مى كند كه گفت: خدمت امام حسن عسكرى عليه السلام رسيدم، آن حضرت مشغول نوشتن نامه اى بود، همين كه وقت نماز فرا رسيد، نامه را رها كرد و به نماز پرداخت، ديدم قلم خود به خود روى آن كاغذ حركت كرد و بقيه نامه را نوشت تا به آخر رسيد، من از مشاهده اين معجزه به سجده افتادم، و امام عليه السلام وقتى نماز را به پايان رسانيد قلم را به دست گرفت و به مردم اجازه ملاقات داد.
🆔
@ahadis_tollab
نماز باران به وسيله استخوان پيامبرى
سالى در سامراء در زمان امام حسن عسكرى عليه السلام خشكسالى شد، خليفه (متوكل عباسى) به حاجب و اهل شهر دستور داد تا براى نماز اِسْتِسْقاء (طلب باران) به بيرون شهر بروند، مردم 3 روز پشت سر هم براى نماز استسقاء رفتند و دعا كردند، ولى باران نباريد، روز چهارم جاثَليق(كه رئيس روحانيون مسيحيان بود) به همراه مسيحيان و عدهاى از عابدان مسيحى به سوى صحرا رفتند، در ميان آنان عابد مسيحى بود، همين كه او دست به دعا برداشت بارش باران از آسمان شروع شد او روز ديگر نيز براى دعا به صحرا رفت، باز هم باران باريد، وقتى مردم اين صحنه را ديدند، به شك و ترديد افتادند، و از اين امر در شگفت شده و به دين مسيحيت متمايل شدند.
(اين قضيه به خليفه رسيد) وى ناگزير از امام حسن عسكرى عليه السلام كه در آن موقع در زندان بود كمك خواست و مأمورى را به نزد آن حضرت فرستاد و او را از زندان آزاد كرد و گفت: امت جدت را درياب كه هلاك شدند امام حسن عسكرى عليه السلام فرمودند: اِنّى خارِجٌ فىِ الْغَدِ وَ مُزِيلُ الشَّكِّ اِنْ شاءَ اللَّهُ تَعالى (من فردا بيرون مى روم و ان شاء الله شك و ترديد را از بين مى برم)
روز سوم جاثليق به همراه عابدان مسيحى به سوى صحرا رفتند و امام حسن عسكرىعليه السلام نيز به همراه عده اى از يارانش به صحرا رفتند، وقتى كه حضرت چشمش به عابد مسيحى افتاد و ديد كه دستش را براى دعا بلند نموده به يكى از غلامانش دستور داد تا دست راست او را نگهدارد و آنچه ميان انگشتانش است بگيرد.
غلام طبق فرمايش امام عليه السلام دست او را نگهداشت و از ميان دو انگشت سَبّابه اش استخوان سياهى را گرفت (و به نزد امام عليه السلام آورد) امام عليه السلام آن را گرفت و آنگاه به عابد مسيحى فرمود:اِسْتَسْقِ الْآنَ (الآن دعا كن و طلب باران نما) عابد مسيحى شروع به دعا كرد، آسمان كه ابرى بود، (و ابرهاى متراكم داشت) ابرها پراكنده شدند و آفتاب درخشان آشكار شد.
خليفه از امام حسن عسكرى عليه السلام پرسيد اى ابا محمد اين استخوان چيست؟ حضرت فرمودند: هذَا رَجُلٌ مَرَّ بِقَبْرِ نَبِىٍّ مِنَ الْأَنْبِياءِ، فَوَقَعَ اِلى يَدِهِ هذَا الْعَظْمُ، وَ ما كُشِفَ مِنْ عَظْمِ نَبِىٍّ اِلاَّ وَهَطَلَتِ السَّماءُ بِالْمَطَرِ (اين شخص از كنار قبر يكى از پيامبران عبور نموده و اين استخوان را از قبر آن پيامبر به دست آورده و استخوان هيچ پيامبرى در پيشگاه خداوند ظاهر نمىشود مگر(به بركت آن) از آسمان باران مى بارد.
کتاب احادیث الطلاب ص 9
🌺🌹🌷💐🌸🎄🍀🌷🌹
کانال احادیث الطلاب در(ایتا)👇
https://eitaa.com/joinchat/1997602816Cf7f5d3ab84