🔹 قصه آفرینش آدم و حوا
🔻 بر اساس آیات 11 تا 27 سوره اعراف
خدا قصه را از اینجا شروع می کند که:
این ما بودیم که اوّلینِ شما، آدم را آفریدیم و روح و بدنتان را طراحی کردیم و پس از آن به فرشتگان دستور دادیم برای این آدم سجده کنید. به همین دلیل آنها سجده کردند مگر ابلیس جِنّی که از ساجدان نشد.*
خدا از ابلیس پرسید: «وقتی من به تو دستور سجده دادهام، چه چیزی مانعت شده که سجده نمی کنی؟»
ابلیس پاسخ داد: «خُب من بهتر از آدمم. مرا از آتش آفریدهای و آدم را از گِل.»*
خدا هم دستور داد: «پس، از این باغ ویژه که بر روی این تپه است، برو پایین! وقتی من به تو فرمان می دهم و تو مأمور به اجرا هستی، پس تو در اینجا حق تکبّر و نافرمانی نداری؛ بنابراین حالا که از دستور من نافرمانی کردهای، از این باغ برو بیرون! چون تو حقیر و کوچکی؛ حقیر که حق تکبّر ندارد.» *
ابلیس از خدا درخواست کرد: «خدایا! تا روزی که انسانها دوباره زنده می شوند، به من مهلت زندگی بده!»*
خدا هم پاسخ داد: «به تو مهلت می دهم.»*
ابلیس به خدا گفت: «حالا که مرا از راه به در کردی، قسم می خورم در مسیر فرزندان آدم به سمت اطاعت از تو، در کمینشان بنشینم. *
بعد، از سمت جلو، پشت سر، طرف راست و طرف چپ به سراغشان بروم برای منحرف کردنشان از مسیر بندگی و اطاعت از تو. خواهی دید که بیشتر بندگانت از دستورات واجب و حرام تو تبعیّت نکرده و در عمل، شاکر نعمتهایت نخواهند بود.» *
خدا به ابلیس فرمان داد: «از این باغ، با خفّت و خواری برو بیرون! شک نکن که جهنّم را از تو و همه کسانی که از دستورات تو تبعیت کنند، پر خواهم کرد.»*
خدا همچنین به آدم گفت: «آدم! با همسرت در این باغ ساکن شو و از هر چیزی که خواستید، بخورید؛ ولی به این درخت نزدیک نشوید که در آن صورت با نافرمانیتان از دستور من در حق من ظلم کردهاید.» *
بعد شیطان، برای آنکه اندام جنسی آدم و همسرش را که تا آن زمان برایشان پوشیده مانده بود، نشانشان دهد، وسوسهشان کرد و با تظاهر به دلسوزی، به آنها گفت: «اینکه مولایتان شما را از خوردن میوه این درخت نهی کرده، فقط به خاطر آن است که مبادا فرشته شوید یا زندگی جاودان پیدا کنید.»*
ابلیس همچنین برای آن دو، قسم خورد که: «شک نکنید من خیرخواه شما هستم.»*
پس با فریب بود که آن دو را به نافرمانی از خدا نزدیک کرد و آنها هم از آن درخت خوردند. بنابراین وقتی از میوه آن درخت خوردند، برای اوّلین بار، شکمشان به کار افتاد و لباسشان بر زمین افتاد و عورتشان برایشان نمایان شد. به همین دلیل شروع کردند به چسباندن برگ درختان آن باغ به عورتهایشان. خدا هم به آنها خطاب کرد: «مگر شما دو نفر را از نزدیک شدن به آن درخت، نهی نکرده بودم و مگر به شما نگفته بودم شیطان قطعاً دشمن علنی و رو در روی شماست؟»*
آدم و همسرش پشیمان از نافرمانیشان از دستور خدا به خدا گفتند: «مولای ما! ما با نافرمانی از دستور تو به خودمان ظلم کردهایم و اگر ما را نیامرزی و به ما رحم نکنی، قطعاً از زیانکاران خواهیم شد.»*
خدا به آدم، همسرش و شیطان دستور داد: «از این باغ ویژه که بر روی بلندی است، بروید پایین؛ در حالی که بعضی از شما (ابلیس) دشمن بعضی دیگر است. ضمن اینکه تا مدّتی در زمین زندگی خواهید کرد و امکاناتی نیز خواهید داشت.» *
خدا همچنین ادامه داد: «در همین زمین زندگی خواهید کرد و در همین زمین خواهید مرد و پس از مرگ، از همین زمین بیرون آورده خواهید شد.»*
و اما شما ای فرزندان آدم! ما به شما لباس دادهایم که عورتهایتان را می پوشاند و مایه زینتتان است؛ حال آنکه لباس تقوا که حاصل انجام دستورات واجب و حرامِ ماست و زشتیها را می پوشاند و مایه زینتتان است، قطعاً بهتر است.»
محمد! این از نشانههای خداست که عمل به دستورات واجب و حرامش پوشاننده زشتیها و مایه زینت و آبروست. این را گفتیم تا فرزندان آدم متنبّه شوند. *
ای فرزندان آدم! مبادا شیطان گولتان بزند؛ همانطور که پدر و مادرتان را با فریب از آن باغ بیرون کرد؛ آن هم در حالی که لختشان کرده بود تا عورتهایشان را به آنها نشان دهد؛ چون شیطان و دار و دستهاش که جسم مادّی ندارند، شما را از منظری می بینند که شما نمی بینید.
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب