هر روز من با تو بُوَد نوروز! ✍ از آن سوی پنجره تو را می خوانم! از پشت پنجره فولادی که به طلا سروری دارد! از آن مکان که کاشی های رنگارنگش در طول تاریخ شاهد اشک ها و لبخند های بسیار بودند. کاشی ها صفای شفا دیدند و حاجت روایی! عقده گشاییِ دل دیدند و رهایی! غم ها و غُصه های سوزان و بی وفایی، که به یک گوشه چشم سلطان، بدل شده به قِصه هایی، که نشان لطف است و مهربانی! نوروز است برای همگان امروز، هر روز من با تو بُوَد نوروز! آنجا که زائرت باشم و غرق مهر و عطایت، آنجا که رزق و روزی بستند به یک نگاهت! برکت سفره ام نام زیبایت! به جود و صفایت، به نام دردانه ات، جوادت! غلامم، خانه زادت، نوکر خودت، خاندانت! همچون گذشته بگیر دست این دل شکسته که آهوی دل جز تو پناهی ندارد! مبادا شکار غم شوم اسیر نَفسُ و نفس‌گیر ماتم شوم! روا نیست تو باشی، مرا غم و ماتم بَرَد! توکه گوشه چشمت غم عالم بَرَد! 🪴 @ahalieghalam