#شعر_شبانه
هستی ام را شعله ور از سوز هجران کرد و رفت
زندگی را بر منِ سرگشته زندان کرد و رفت
دلبرِ ابرو کمان، با گوشه ی ابروی ناز
عاشقم کرد و غمین کرد و پریشان کرد و رفت
در وداعِ آخرین با تیغِ تیزِ غمزه اش
خانه ی صبرِ مرا با خاک، یکسان کرد و رفت
روزگارم تیره شد از بیقراری های دل
ماهِ تابانم ز من رخساره پنهان کرد و رفت
دردمندم سالها با دردِ بی درمانِ عشق
ناامیدم بیوفا از هر چه درمان کرد و رفت
دین و دنیای مرا با غمزه ای از من گرفت
وقتِ رفتن ( شایقا) تاراجِ ایمان کرد و رفت
#اکبر_حمیدی_شایق
انتخاب شعر:Arghavan
AHANGMAZANI❤️
☘کانال آهنگ مازنی☘