❤آهنگ مازنی❤
سلام بر دوستان عزیز آقااااا خالاصه امه بامشی مثل فشن مدهای تلویزیونی همتی کندال جنر واری با عشوه
تتمّه ی سخنرانی بامشیونه😜 آقا بالاخره پیشنهاد هوشمندانه ی نافامیل تصویب شد و رفت برای اجرا گفتن کی اجرا کنه کی نکنه که من گفتم اونی که این پیشنهاد رو داده لابد فکرش کار میکرده 😜 پس اجرا با خودش آقاااااا چشمتون روز بد نبینه بامشی هاره چپوند کیسه ی دله و سه تا کوچه بالاتر خالی کرد ده دقیقه ی بعد دیدم یه نفر در ره لو می زنه گفتم خدارو شکر که لو زنِ فامیل اومد قبل از باز کردن در گفتم پارسال گاز میگرفتی امسال چرا لو میزنی و در رو باز کردم دیدم بامشی با خانواده دم در بود زن خواخر ره باتمه ظاهرا بامشی زرنگتره باته داداش ناو من دل ندارمه باجناق هم دو دقیقه بعد بادی به غبغب انداخته و وارد شد وقتی بامشی ها رو دید ونه باد خالی شد گفتم ول هکن گفت نه من یه کاری رو یا شروع نمیکنم یا تا تمومش نکنم دست بردار نیستم گفتم گم میشی رسوایی را سگ نمی خورد گفت وچه شدی شمه باشی اَی خله عقل داشته باشه همین شمه میزان عقل داره دیگه بیشتر که نداره (زدم ضربه هایی ولی ضربه ای نوش کردم😔) اون روز پنج بار و هر بار چند کوچه بالاتر از قبل گربه ها را برد و تنها دفعه ای که گربه ها دیرتر رسیدن همین بار پنجم بود و اونم بخاطر راه نبود بلکه گربه ها دم سطل زباله مشغول غذا شدند دیرتر رسیدند حالا هرچی میگیم ایراد نداره ول کن نبود و متاسفانه شام و خوابیدن موندن که مشکل گربه رو حل کنه ما علاوه بر گربه فکر غذای ایشونم باید می بودیم و ایشونم ماشاالله دهن دارررر😂 خالاصه صبح گربه ها را در کیسه ی مشکی انداخته و با ماشین راهی شد گفت میبرم جنگل که دیگه بر نگردن آقا ایشونم جو گیر!!!! اینجوری که بعدا تعریف کرد اینقدر رفت و رفت که دیگه جنگل نزدیک بود تموم بشه ما هم اینجا خوشحال که بالاخره باجناق هم بدرد یک کار خورد 😜 آقا شب شد و دیدیم دوباره در میزنن من ناراحت و بقیه خوشحال شدن که بالاخره آقااااا اومد در رو باز کردیم دیدیم باز گربه هان نصف شب شد و خواهر زن نگران ما هم نگران یک شام و صبحانه ی دیگه😊 زنگ میزدیم میگفت مشترک مورد نظر در دسترس نیست و آخرش اینقدر زنگ زدیم خانم اپراتوره گفت ول هکنین دیگه! من اصلا ندومّه این مشترک مورد نظر کجا هست یکبار دیگه زنگ بزنین شه صورت چنگ زمّا 😂 اصلا مشترک مورد نظر شما را ایشاللاجان شاید اَش خورد و شه بتیم را دست کشید زن خواخر هم موری ره شروع هاکرده و ول نکرده ساعت دو نصف شب گوشیمون زنگ خورد همون مشترک مورد نظر ما بود 😁 گفت اینجا آنتن نداره من اومدم بالای درخت زیاد شارژم ندارم گربه رو بردم گم و گور کردم ولی خودمم گم شدم گفتیم نگران نباش گربه ها اومدن گفت جدی گربه ها اومدن پس بیزحمت ازشون بپرسین چجوری راه را پیدا کردن 😂😂😂 آقا این بیه امه حال و سرگذشت و بامشی هم به خوبی و خشی حیاط دله زندگی کننّه و اما زن و شی هم بیمی وشون کتوس کش ضمنا با باجناق عزیزم چون همسن و سالیم و پیشش در شوخی کم میارم اینجا بهترین جا بود که اتی دل خار کنم😂 وگرنه مطمئنم جواب دندان شکن دارند البته جا برای جوابیه ی آن بزرگوار محفوظ هست ولی تعرفه رو حتما میگیرم😜 👌 ارداتمند همه ی شما سید