روزی رسول خدا(ص) در جمع اصحابش فرمود: «پروردگارا، برادرانم را به من بنمایان» یارانی که در اطرافش بودند گفتند: مگر ما برادران شما نیستیم یا رسول الله؟ فرمود: «نه، همانا شما اصحاب من هستید و برادران من کسانی هستند که در آخرالزمان خواهند آمد و به من ایمان می آورند در حالی که مرا ندیده اند. ولی خدای تعالی ایشان را به من شناساند به نام خودشان و نام پدرانشان پیش از آنکه از صلب پدران و رحم مادران خارج شوند. ایشان با سختی بسیار شدید بر دین خود باقی می مانند مانند کسی که خار قتاد را با دست خود در تارکی شب بتراشد یا مانند کسی که آتش در کف دست خود نگه دارد. آنان چراغ های نوردهنده و روشن کنندة تاریکی های گمراهی هستند. خدا هم از هر فتنة تاریک طوفانی آنان را نجات می دهد. چنین اشخاصی برادران پیغمبر خدایند که با عقل، فکر و اندیشة کامل در راه حق کوشش می کنند و خود را پیرو امام غایب می دانند و با کمال سرسختی در دین خود استوار بلکه اسلام را در دنیا ترویج و در راه اسلام جان بازی می کنند».13 7. افشای اسرار توسط شیعیان افشاگری شیعیان از جمله چیزهایی است که دلیل غیبت شمرده شده است، زیرا اینها نمی توانستند از نقل اسراری که ائمة طاهرین برایشان بیان می کردند و یا معجزات محرمانه ای که انجام می دادند، خودداری کنند. بلکه افشا می کردند و باعث زحمت و گرفتاری امامان(ع) می شدند و گاهی به قتل و شهادت آن بزرگواران منجر می شد. بزنطی از حضرت ثامن الحجج، علی بن موسی الرضا(ع) نقل می کند: اگر عالمان (امامان و پیشوایان بر حق) کسانی را می یافتند که با آنها سخن گویند و آنان نیز اسرار و مطالب محرمانة ایشان را کتمان کنند، البته حدیث ها می گفتند و حکمت و علم های تازه را برای شما پخش می کردند و لیکن شما مبتلا و گرفتار افشاگری شدید هستید و هر چه دیدید یا شنیدید پخش می کنید و شما مردمی هستید که ما را در قلب خود دوست دارید و محبّت قلبی شما ثابت است ولی کار شما با دل هایتان مخالفت دارد.14 ابوبصیر می گوید: خدمت حضرت صادق(ع) عرض کردم: آیا برای امر فرج یعنی ظهور دولت حقّة حضرت مهدی(ع) زمان معینی نیست تا به آن وقت منتهی شود، تا بدن های ما آرامش یابد؟ آن بزرگوار فرمود: زمان معینی داشت و لکن شما افشاگری کردید و مطالب محرمانه را پخش کردید. خدا نیز آن مدّت را به تأخیر انداخت.15 از این حدیث ها به دست می آید افشاگری شیعه یکی از دلیل های غیبت است. چه بسا این دلیل از مصداق های دلیل اوّل ـ خوف قتل و تقیه ـ باشد. 8. غیبت از اسرار تمامی این دلیل ها، علت، سبب و فلسفة غیبت آن حضرت هستند و علاوه بر اینها حکمت های زیادی دارد که از تیررس فکر ما دور است و نمی توانیم آنها را درک کنیم و ائمة اطهار(ع) هم برای ما بیان نکرده اند، زیرا ما ظرفیّت آن را نداشته ایم که آنها را بفهمیم. همین بی ظرفیتی باعث انحراف یا ارتداد می شود. لذا مصلحت نبود که امامان آنها را بیان کنند. عبدالله بن فضل هاشمی گوید: شنیدم حضرت امام صادق(ع) می فرمود: «صاحب امر غیبتی دارد که ناچار باید واقع شود. در آن غیبت هر کسی که بر باطل است به شک می افتد (یعنی این اختلاف هایی که دربارة آن حضرت وجود دارد، بعضی از اصل آن را انکار نموده و بعضی گفتند امام متولد شده ولی از دنیا رفته است. بعضی ادّعای دروغین مهدویت کردند و ...) عرض کردم: فدای شما گردم، برای چه باید آن حضرت غایب شود؟ فرمود: ما از طرف خدا مأذون نیستیم آن را برای شما بیان کنیم. عرض کردم: وجه حکمت غیبت آن حضرت چیست؟ فرمود: وجه حکمتش همان وجه حکمت غیبت حجّت های خدای تعالی است (چنان که خضر، یوسف، یونس و دیگران و حضرت امام زین العابدین(ع) مدّتی از زمان خود را در غیبت به سر بردند) حکمت غیبت حضرت مهدی(ع) بیان نمی شود مگر بعد از آنکه آن بزرگوار ظهور کند، هم چنانکه حکمت کارهایی که حضرت خضر پیغمبر انجام داد مانند شکستن کشتی، روی آب دریا و کشتن یک پسربچة بی گناه و ساختن دیوار برای حضرت موسی(ع) آشکار نشد مگر پس از آنکه بنا شد از هم جدا شوند.16 پی نوشت ها: 1. علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 96، ح 15. 2. سورة انشقاق (84)، آیات 19 و 84. 3. بحارالانوار، ج 52، ص 90، ح 3. 4. سورة فتح(48)، آیة 25. 5. بحارالانوار، ج 52، ص 97، ح 19. 6. علامه عسکری، سید مرتضی، معانی السبطین، ج 52، ج 2، ح 17. 7. همان. 8. سورة نوح(71)، آیة 27. 9. سورة انعام(6)، آیة 75. 10. بحارالانوار، ج 12، ص61، ح 6. 11. همان، ج 51، ص 95، ح 10. 12. همان، ج 52، ص 122، ح 4. 13. همان. 14. همان، ص 110. 15. همان، ص 117، ح 40. 16. همان، ص 91، ح 4