#با_شهیدان
💠 مجالس مهمونی یکی از جاهائیه که بستر برای حرف زدن از دیگران آمادهی آمادهست. توی یکی از همین مهمونیها، منم مثل بقیه شروع کردم به حرف زدن در مورد یکی از آشناها.
🌀 وقتی از مجلس برمیگشتیم، محمد گفت: «میدونی غیبت کردی! حالا باید بریم درِ خونهشون تا بگی پشتِ سرش چی گفتی».
😓 گفتم: « اینطوری که پاک آبروم میره».
😊 با خنده گفت: «تو که از بندهی خدا اینقدر میترسی، چرا از خودِ خدا نمیترسی؟!»
👌 همین یه جمله برام کافی بود تا دیگه نه غیبت کننده باشم و نه شنوندهی غیبت.
🌹 شهید محمد گرامی
📙 دل دریایی، ص71-70
https://eitaa.com/ahlalquran