🌷 دویست و شصت و پنجمین کلمات قصار حضرت امیر در نهج البلاغه 🌷
روایت شده است که در دوران خلافت عمر بن خطاب مذاکره ای دربارهء زینت کعبه و فراوانی آن شد. جمعی گفتند: اگر آنها را برداری و لشکریان مسلمانان را برای جنگ مجهز کنی، پاداش بزرگتری دارد و کعبه احتیاجی به زینت ندارد. و عمر این مسئله را از امیرالمومنین پرسید.
آن حضرت در پاسخ فرمودند: قرآن بر پیامبر نازل شد و اموال بر چهار قسمت بود: اموال مسلمانان که آنها را میان ورثه بر طبق مقررات ارثی تقسیم کرد و غنیمت که در جهاد بدست می آوردند و آنها را بین مستمندان تقسیم نمود و خمس که خداوند آنرا در موضع خود قرار داد و صدقات که خداوند آنها را در همان موضع که می خواست قرار داد. در همان روزگار زینت کعبه در آنجا وجود داشت و خداوند آنرا به حال خود گذاشت و این رها کردن به حال خود نه از فراموشی ناشی شده بود و نه از آن جهت که جایش برای خدا پنهان بود. پس تو هم در همان جا قرار بده که خدا و پیامبرش قرار داده بودند.
پس عمر به آن حضرت گفت: اگر تو نبودی ما رسوا می شدیم و زینت کعبه را به جای خود گذاشت.
/دویست و شصت و ششمین حکمت فردا إن شاءالله/