🔴گزارش یک
#شهروند از فروشگاه
#رفاه
بعدازظهر جمعه ۲۳ اسفند۹۸ برای خرید مایحتاج خود و پدر و مادرم به فروشگاه رفاه رویال پارک در تقاطع خیابان شریعتی و پل شهید صدر رفتم. تصور اولیه من این بود که بخاطر دوران کرونایی، خیابان ها و فروشگاه باید خلوت باشد. خیابان ها کمی خلوت بود اما فروشگاه رفاه بسیار شلوغ بود.
در ورودی هیچ فردی حضور نداشت تا از ورود افراد با نشانههای بیماری جلوگیری کند چه رسد به سنجش تب و توزیع دستکش و ....
راهروها مملو از اجناسی بود که مکرر در حال شارژ شدن بودند و این مسئله باعث تجمع مشتریان و افزایش احتمال خطر سرایت بیماری بود.
سبدها و چرخ ها بدون اینکه ضدعفونی شوند، مرتب در دست مردم جابجا می شد.
تعداد راهنماها و فروشندگان کم بود و مشتری ها بین راهروها دوردور بیخود می کردند تا کالای خود را پیدا کنند!
اما مردم!!!
اکثر مراجعه کنندگان به فروشگاه رفاه ترجیح داده بودند خانوادگی برای خرید تشریف بیاورند. من یک نفر برای دو خانواده خرید می کردم اما بیشتر مردم نه تنها با تمام اعضای خانواده بلکه با پدربزرگ و مادربزرگ ها آمده بودند!
البته خانم ها سعی کرده بودند از دستکش و ماسک استفاده کنند.
افراد خوش لباس و خوش تیپی را دیدم که از ماسک تتو که مشکی رنگ است و هیچ خاصیتی در پیشگیری از بیماری ندارد استفاده می کردند و با این کار از استرس خود می کاستند!
اکثر مشتری ها به ۶۵ درصد کالاها دست می زدند تا از اطلاعات قیمت و کیفیت و... آگاه شوند و اگر کسی آنجا بود که توضیح دهد حتما از این اقدام پیشگیری می شد!
در صف صندوق دیگر عنان از کف دادم از خانوادهی ۷ نفره که دور یک چرخ خرید حلقه زده بودند پرسیدم چرا همه با هم به خرید آن هم در یک فروشگاه شلوغ آمده اید؟ پدر خانواده جواب داد: خب ما به سوپرمارکت نمی رویم و هفته ای یکبار اینجا می آییم تا هر که هر چه می خواهد بردارد! دختر کوچک هم گفت چون خسته شدیم در خانه! از پدربزرگ سوال کردم پدر جان شما چرا تشریف آوردید براتون خطرناکه! گفت من در خانه تنها بودم و دلم می گرفت بچه ها گفتن تو هم بیا!
صحنه جالب این خرید پرماجرا زمانی بود که این خانواده هنگام حساب کردن توسط صندوق دار همه روی مانیتور صندوق هجوم برده بودند و به عملیات محاسبه نگاه می کردند که صندوق دار که یک ماسک معمولی زده بود گفت: دیگه دارید میایید تو حلقم!
خانمی مو رنگ کرده در طرف دیگر ایستاده بود، دختر ۴-۵ ساله و مادر ۶۰-۷۰ ساله اش هم با او بودند. مادر دست کش داشت، دختر ماسک داشت و خانم مو رنگ کرده هم هر دو را داشت. هنگام چینش خریدها روی تسمه ناگهان خانم ماسکش را به سمت چانه و پایین آورد و گفت: اوف خفه شدم. و بعد با دستکش لاتکسی که دستش بود، دو سه بار بینیاش را به سمت بالا و پایین و چپ و راست خاراند!!!
وضعیت در آسانسور بغرنجتر بود. دو نفر ماسک به دهن در آسانسور در حال خنده بودند. ماسک تمام دهان آنها را پوشانده بود ولی سوراخ های بینی آنها بیرون بود. از دیدن این وضعیت نگران شدم. رویم را برگرداندم دیدم یک خانم در سمت دیگر با ماسک مشکی تتو ایستاده و هر بار نفس می کشد، کل ماسک در دهان و بینی اش فرو می رود و در می آید!!!
هنگام سوار شدن در خودرو باز هم یک خانم مو رنگ کرده و روسری افتاده را دیدم که با یک اسپری در حال اسپری کردن در خودرو و در صندوق عقب است. هنگامی که درها را اسپری کرد، دستکش لاتکسش را درآورد و با اکراه خاصی به طرفی انداخت. بعد با خوشحالی چرخ خرید را جلو آورد و خریدهایش را داخل صندوق می گذاشت و دوباره به چرخ خرید دست زد و آن را به کناری برد!
هنگام خروج از نگهبان پارکینک سوال کردم همیشه رفاه اینقدر شلوغ است؟ گفت نه الان حراجستون اعلام کردند!!!
🔴خیانت خواص ؛ دقت کنید در دوران
#کرونا مچکریم حراجستون اعلام کردند و ملت هم خانوادگی تشریف می آورند!
این مشاهدات در یکی از مراکز خرید در شمال تهران صورت گرفته است. سطح رعایت بهداشت عمومی و فردی در تهران جای نگرانی دارد.