۞ خداوند چقدر ما را سیر داده است و از صلبها و رحمها عبور کردهایم و هر کدام از شهری آمدهایم و یکدیگر را پیدا کردهایم و الآن دور هم جمع شدهایم.
۞
هر یک از ما از غیبالغیوب راه افتادیم و از اصلاب عبور کردیم و بدون اختیار و خواست خودمان در اینجا به هم برخوردیم. از اینجا هم داریم به غیبالغیوب میرویم. ممکن است بعد از این هم یکدیگر را نبینیم.
۞ همانطور که گاهی اوقات یک سنگ در مسیر رودخانه قرار میگیرد و آب و خس و خاشاک داخل آب زیر آن سنگ گیر میکنند و مدّتی در کنار هم میمانند؛ امّا همین که آن سنگ یک تکان میخورد، راه آب باز میشود و همهی آن خس و خاشاکها پراکنده میشوند و هر یک از آنها به سویی میرود، در رودخانهای هم که از غیبالغیوب آمده و به سوی دریای هستی در جریان است، سنگی قرار دارد که ما پشت آن سنگ ایستادهایم و با هم حرف میزنیم؛ امّا همین که آن سنگ یک تکان بخورد، هر یک از ما به سویی میرویم و شاید هرگز یکدیگر را نبینیم. به قول مرحوم علامّهی طباطبایی:
من خس بیسر و پایم که به سیل افتادم
او که میرفت مرا هم به دل دریا برد
▪️عارف باللّه مرحوم حاج اسماعیل دولابی▪️
📙 مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیّب
@ahlevela_channel