کمدی –تراژدی در سه پرده:”لبه پرتگاه؛ فرصت اندک؛ اوضاع غیرقابلدوام”
۱۱ تیر, ۱۳۹۹
وحید جلیلی یادداشتی درباره نامه اخیر حجتالاسلام موسوی خوئینیها نوشته که در ادامه میآید:
“ اکنون کشور عزیز ما در بن بست و بحرانی از سختی و ناخشنودی دست و پا میزند … ملک و ملت به لبه پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودی رسیده است“. این بخشی از نامه سرگشاده جمعی از اعضای نهضت آزادی در تبیین وضع کشور است.
در همین نامه آمده است: “اتخاذ هدفهای احساساتی افراطی، …، سیاستهای نابخردانه و بالاخره ناتوانی مسوولین و نادرستی روشهای پیروی شده در سیاست خارجی، کشور پرافتخار ایران را به بدترین انزوای سیاسی انداخته است، بدنامی و بیاعتباری بینالمللی را نصیبمان کرده است و ما را در معرض دائمی توطئههای “تلافی گرانه” قرار داده است. علاوه بر اینها از ارتباط و احترام و استفاده از جریانهای بینالمللی محروم گشتهایم.”
پای این نامه را؛ مهندس بازرگان، دکتر یزدی، مهندس صباغیان، مهندس معینفر و …امضا کردهاند.
جماعتی که امضایشان پای نامه است؛ معتقد بودند فارغ از زندگی دینی ِفردی، با “دانستههایی از مبادی غیرمتعارف” نمیتوان حکمرانی درستی داشت. منظور آنها از دانستههایی از مبادی غیر متعارف، ایمان به محاسباتی در عالم بود که حقایقی مثل خدا و قرآن و نبوت و امامت را هم در بر میگرفت.
مهمترین جزء این نامه البته؛ مهمتر از اسامی معتبرِ امضاکنندگان؛ تاریخ انتشار آن است: اردیبهشت ۱۳۶۹ . به ادعای نهضت آزادی؛ سی سال پیش، جمهوری اسلامی در بن بست و در لبه پرتگاه و در آستانه ویرانی و نابودی بوده است.
دوباره بخوانیم:
” اکنون کشور عزیز ما در بن بست و بحرانی از سختی و ناخشنودی دست و پا میزند … ملک و ملت به لبه پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودی رسیده است”.
بر همین مبنا هم بود که؛ امضاکنندگان نامه اردیبهشت شصت و نه، یازده سال قبل از آن، در اعتراض به تسخیر لانه جاسوسی از دولت استعفا دادند و حاضر به ادامه همراهی با امام نشدند.
*
محور اصلی اشغال سفارت آمریکا، موسوی خوئینیها بود؛ که ” اکنون” (اردیبهشت۶۹) از رهبران برجسته جناحی بود که مجلس شورای اسلامی را با ریاست مهدی کروبی بطور کامل در اختیار داشت، کاندیدایش در انتخابات ریاست جمهوری رای آورده بود، و از کرسیهای اصلی دولت؛ وزارت کشور به عبدالله نوری و وزارت ارشاد به سید محمد خاتمی از اعضای مجمع روحانیون رسیده بود. مصطفی معین منتخبِ ائتلاف “مستضعفین و محرومین” در انتخابات مجلس سوم، سکان وزارت آموزش عالی را به دست گرفته بود، بسیاری از جایگاههای کلیدی دولت در اختیار جناح چپ بود و از دیدگاه پیشکسوتانی مثل مهندس بازرگان، در دوره مسئولیت این عزیزان، ” ملک و ملت به لبه پرتگاه وحشتناکِ ویرانی و نابودی” رسیده بود.
****
اکنون در حالی که سی سال(سه تا ده سال و شش تا برنامه پنجساله) از نامه ” لبه پرتگاه” بهار ۶۹ گذشته، نامه دیگری در تابستان ۹۹ با همان مضمون، این بار با امضای موسوی خوئینیها! منتشر شده است.
****
در این سی سال، جمهوری اسلامی توانسته است از مملکتی که به گواهی کارشناسان و صاحبنظران معتبر و باتجربهای همچون مهندس بازرگان در”بن بست” و در “لبه پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودی” بوده است؛ کشوری بسازد که در برخی صنایع و فناوریهای مهم دنیای امروز از هوا-فضا و هستهای گرفته تا زیست فناوری و سلولهای بنیادی تا نانوتکنولوژی و صنایع موشکی و پهپادی و … جزو هشت یا پنج یا سه کشور اول جهان است.
در چالشهای منطقهای، آمریکا را با هفت هزار میلیارد دلار هزینه در غرب آسیا از سوریه بیرون انداخته، در یمن ناکام گذاشته، در لبنان به زوزه واداشته، در عراق رسما محکوم به خروج کرده و در ماجرای اسرائیل از جنگ ۳۳ روزه به جنگ ۲۲ روزه و جنگ ۸ روزه کشانده است.
در همین سی سال ناقابل که در پیش بینی قاطع و قریب الوقوع عقلا و دنیادیدگانِ نهضت آزادی تاخیری مختصر! پیش آمده، جمهوری اسلامیِ در لبه پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودی؛ حدودا بیست و پنج انتخابات سراسری با صدها میلیون رای برگزار کرده که متوسط مشارکت در آنها از بسیاری کشورهای اروپایی و آمریکایی بیشتر بوده است.
در این سی سال “دهها هزار” روستا؛ در ایران از جاده یا برق یا گاز یا همه اینها برخوردار شده و میلیونها جوان ایرانی از تحصیلات عالی با کیفیت بالاتر از همه کشورهای منطقه و در موارد زیادی قابل رقابت با جوامع صنعتی غرب، برخوردار شدهاند که فقط بخشی از آنها اکنون بیش از ۴۰۰۰ شرکت دانش بنیان را اداره میکنند که یک قلم موفقیتشان صادرات لوازم درمانی و پزشکی در بحران کرونا به آلمان و ساخت پتروپالایشگاه ستاره خلیج فارس و صدور بنزین تولیدی آن به امریکای لاتین است.
و در همین جمهوری اسلامی که سی سال پیش به خاطر “اتخاذ هدفهای احساساتی افراطی، و سیاستهای نابخردانه در سیاست خارجی” در لبه پرتگاه وحش