مردم روستای پدری ام مردم فقیری هستند اما برای این مردم هنوز مسأله ی مسکن تبدیل به یک معضل و آرزوی دست نیافتنی نشده.
چرا؟!!!
✅ مردم این روستا معضلی بنام زمین ندارند چون بدلیل فراوانی زمین هنوز قیمت چندانی پیدا نکرده.
✅ دیگر اینکه مردم این روستا فرهنگی دارند بنام «یاوری»، یعنی وقتی کسی شروع به خانه سازی میکند بخشی از مردم روستا مخصوصا فامیلهای دور و نزدیک و همسایهها هر کدام یک یا دو روز به کمک او میآیند.
✅اینجا خبری از واسطه های بساز بفروش که به کمتر از صددرصد سود راضی نمیشوند، نیست.
اینجا هنوز خبری از هزینههای سرسامآور شهرداری نیست.
مردم اینجا از روز اول توقع یک خانه با همه ی امکانات را ندارند
و مهم تر از همه اینکه اینجا خبری از بازار خرید و فروش و دلالی مسکن نیست و همهی سرمایه ی اندوخته ی مردم صرف توسعهی دامداری و کشاورزی شان میشود.
✅ بدین ترتیب هزینه مسکن برای این مردم عمدتاً یعنی هزینهی مصالح و استاد بنا، که آنهم بدلیل تکمیل تدریجی مسکن پس از قابلیت اسکان اولیه، در طول چند سال فشار مالی چندانی بر مردم تحمیل نمیکند.
✅ و این یعنی ساخت مردمی مسکن با حداقل مانع تراشی دولت، بدون حضور و موج سواری سرمایه دار(بساز بفروش یا بنگاه و دلال مسکن) و بدون خلق نقدینگی دولت
✅ البته در زمانهای نه چندان دور تولید مصالح هم مردمی بود چون مردم خودشان چند روز «خشت مالی» میکردند یعنی خودشان با قالبهای مخصوص، خشت های گلی (حدود دو برابر یک آجر) درست میکردند و همین میشد عمده مصالح ساختمان که نه امواج تلفن و اینترنت از دیوار نیم متری اش عبور میکند و نه سرما و نه حتی گرما.
@mardom_salari