بسم اللّه الرّحمن الرّحیم سرسپرده 🔸 دو جریان ولایت مدار در کنار جریانهایی که ولایت را تنها به خاطر حفظ منافع شان می پذیرند وجود دارد. این دو جریان ولایت مدار مورد توجه بحث ماست و با جریانهای دیگر در این مقال کاری نداریم. 🔹 جریان نخست جریانی ست که خود را پایبند به اصول و آرمانهای انقلاب و حول محور ولایت دانسته و در عین حال خود نیز حرف هایی برای گفتن دارد.این جریان در طول حیات خود با ابلاغ ارادت به ساحت ولایت، و بیان دیدگاهها و نقطه نظرات خود در امور کشور،انقلاب و نظام اسلامی از مجموعه های مذهبی و انقلابی کشور می خواهد تا در اتحاد با خود نسبت به پیاده سازی نظرات شان آنها را یاری کنند. این جریان در زمان حیات امام راحل به صورت غیر مشهود وجود داشت و در زمان آیت اللّه خامنه ای عینیّت بیشتری یافت تا اینکه با روی کار آمدن محمود احمدی نژاد، و با استفاده از مظلومیت ایشان،احساس وجود موقعیت مناسب برای قدرت یابی کرد و توانست وارد مرحله تأثیر گذاری در امور کشور شود. 🔸 جریان دیگری که هنوز فرصت ظهور و بروز نداشته است و بیشتر در غالب فردی حرکت می کند جریانی ست که با ارادت قلبی به ساحت ولایت فقیه، معتقد به ایجاد اتحاد بین نیروهای انقلابی و مذهبی کشور به منظور پیاده سازی حرفهای ولایت در کشور و جامعه است. این جریان از خود حرفی نمی زند و دغدغه اصلی او اجرای حرفهای ولایت است. برای جریانی که با قبول و ابراز ارادت به ولایت ،خود نیز دارای حرفهایی ست که خواهان پیاده سازی آنهاست، نام جریان سرسپرده را انتخاب می کنم. و برای جریانی که تنها به فکر اجرای فرامین و حرفهای ولایت است و از حرفی ندارد را جریان دل سپرده می نامم. 🔹 تأمل در تعریف و نام گذاری دو جریان دل سپرده و سرسپرده حکایت از وجود تفاوتی فاحش و فاصله ای طولانی بین این دو جریان دارد.تلاش برای ایجاد اتحاد بین این دو جریان بدون در نظر گرفتن ماهیت شان تلاشی بیهوده و در مسیری نادرست است.و بهتر آن است که ابتدا ماهیت سرسپرده بودن و جدال آن با دل سپرده بودن را تبیین نمود تا افراد ابتدا جایگاه خود را شناخته و یا تعریف کنند. 🔸 هدف شناخت جایگاه خواص در سرسپردگی و دل سپردگی ست.عوام و توده ها نیز از این شناخت برای شناخت خویش و شناخت خواص بی بهره نخواهند ماند. 🔹سنگین ترین جدال سیاسی خواص با خواص که جریانهای مردمی را نیز با خود همراه کرد،جدال با دولت مهر و عدالت و دکتر محمود احمدی نژاد و اسفندیار رحیم مشائی بود. 🔸بهانه اصلی این جدال هم،ولایت بود. اکنون سؤالی که مطرح است این است که آیا این جدال خواست ولایت بود و یا خواست خواص جدال کننده؟که طیف هایی از مردم را نیز با خود همراه کرده بودند. حرف ولایت بود و یا حرف خودشان؟ پاسخ این سؤال ماهیت سرسپرده و یا دل سپرده بودن آنها را مشخص کرده و از این طریق جبهه بندی های حق و باطل نمایان و آشکار می شود.پس از اینکه جدال با دولت مهر و عدالت موجب تشکیل دولتی متمایل به غرب و دارای زاویه با ولایت و منافع ملی شد ، و جریان مذهبی کشور همچنان بر طبل جریان موهوم انحرافی می کوبید، احساس دودستگی در مذهبی ها ملموس شده و برخی در صدد رفع آن برآمدند.اما آنچه که از آن، دودستگی نام برده می شود در اصل یک دو ماهیتی ست. 🔹جریان دل سپرده و جریان سرسپرده دارای دو ماهیت متفاوت هستند که در یک جا نمی گنجند. 🔸در کوفه دیوانه عاقلی بود که در کنار کوفیان منتظر رسیدن سرهای شهدای کربلا بود.فردی که از سپاه امام جدا شده بود به کوفه آمده بود و تلاش می کرد خود را از مأموران یزید مخفی نگه دارد. این دیوانه عاقل با این فرد کاری کرد که در نهایت برای حفظ جانش مسلمان بودنش را منکر شود. پس از آن به او می گوید: سرهای شهدا را که می آورند دارای یک ابهت و مقامی هستند و درست نیست که هر سری در کنار این سرها باشد. 🔸جریان دل سپرده تا کربلا آمد و تا شب عاشورا با امام بود. اما روز عاشورا جریان سرسپرده می خواست. خوب است که جایگاه خودمان را بشناسیم. 🔹 رهبر انقلاب در اولین نماز جمعه پس از روی کار آمدن دولت مهر و عدالت در سال ۸۴ فرمودند: اگر خطایی از این دولت سر بزند رهبری اولین مدعی خواهد بود. اکنون سؤال است که رهبری در کجا مدعی شدند که جدال کنند گان هم در پیروی از رهبری مدعی شوند؟ 🔸جریان موهوم انحرافی حرف ولایت بود؟ یا حرف.... معاون اول نشدن مشائی خواسته ولایت بود؟ یا ... قطعا ولایت در همه زمینه ها ورود نمی کند و جریانی که از خود حرفی برای گفتن نداشته باشد در تلاطمات سیاسی به خوراک های دشمن مشغول می شود و "جریان موهوم انحرافی" از خوراک هایی بود که دشمن به افکار و سپس باورهای دل سپردگان به ولایت فقیه و علیه سرسپردگان نسبت به خط ولایت نفوذ داد که تشعشعات آن همچنان ادامه و در حال بروزرسانی می باشد احمدی نژادی های انقلابی در ایتا 👇 https://eitaa.com/ahmdinzhadihaianghlabi