🔰 جمعیت زیادی در حیاط منزل جمع شده بودند. آن قدر که وارد اتاق امام شدند. آقا مصطفی به ما دستور داد تا مردم را از اتاق خارج کنیم و در را ببندیم وقتی امام آمدند و از قضیه مطلع شدند از ما پرسیدند: «در را چرا بستید؟ ما هم گفتیم آقا مصطفی گفت .ببندید امام با عصبانیت فرمودند: مصطفی بیخود کرده در را باز کنید او چه حقی دارد در کار من دخالت کند. بیرونش کنید و دوباره فرمودند: «بیرونش کنید!» آقا مصطفی آرام از اتاق خارج شدند. 🔸 زیاد تعجب نکردیم امام با هیچ کس تعارف نداشت. 📖 خاطرات محسن رفیق دوست ص170 کانال را دنبال کنید 📌@ahvaalehowze