🔥پروتستانتیسم اصلاح طلبان 🔻وجود سلایق مختلف در سپهر سیاسی هر کشور نه تنها مضر نیست بلکه فرصتی است برای رشد و پیشرفت و از این رو هیچگاه در سیاست کلان نظام اسلامی موضوعی به نام حذف یکی از جناح‌ها یا جریانات مهم درون ساختار مطرح نبوده است. 🔻این قاعده شامل دیروز و هم می‌شود. 🔻جریان اصلاحات از گروه‌های متفاوتی تشکیل شده است که بعضی از آنها با بعضی دیگر دارای فاصله‌های بسیار زیاد هستند. 🔻به عنوان مثال بخشی از بدنه جریان اصلاحات دارای باورهای مذهبی بوده و معتقد به مبانی نظام اسلامی هستند که مرحوم دعایی یک نمونه‌ای از ایشان بود. 🔻اما بخشی دیگر که بسیاری از آنها با پول بیت المال مسلمین در خارج تحصیل کرده‌اند، نه تنها از مبانی جمهوری اسلامی عبور کرده‌اند بلکه از باورهای اسلامی و دینی به شدت فاصله گرفته یا حتی در عمل، به ضدیت با احکام اسلامی مانند حجاب و منع مشروب خواری و ... مشغول شده‌اند. 🔻به طور طبیعی آن بخش از جریان اصلاحات که با صراحت با احکام اسلام و مبانی نظام جمهوری اسلامی مانند ولایت فقیه «مبارزه» می‌کنند نیروهای درون نظام اسلامی محسوب نمی‌شوند و طبعاً انتظار اینکه بخواهند در مناصب نظام حضور داشته باشند کاملاً بی‌معناست. 🔻به عبارت دیگر رفتارهای ضد دینی و براندازانه بخش‌هایی از بدنه و عمده سران اصلاحات موجب شده است که بخش پایبند و باورمند در بدنه جریان اصلاحات نه در رقابت‌های درون گروهی چندان موفق به بروز و ظهور شود و نه در فضای حاکمیتی به خاطر عملکردهای ناشی از تحمیلات سران جریان، بتواند ظرفیت کنشگری کسب کند. 🔻بنابراین به نظر می‌رسد به منظور بهره‌گیری کشور از ظرفیت تمام جریان‌های سیاسی سالم، بخش‌هایی از جریان اصلاحات که صادقانه معتقد به اسلام و مبانی نظام اسلامی هستند می بایست دامن خود را از سوختن به آتش تندرو های بی اعتقاد به اسلام و نظام جدا کنند و با نگارش مرامنامه‌ای مبتنی بر تمامیت قانون اساسی، جریانی نو و قدرتمند در درون اصلاحات ایجاد کنند. 🔻قطعا اگر این بتواند در برابر تمامیت خواهی بخش فاسد و برانداز اصلاح طلبی بایستد هم مورد استقبال قابل توجه در بدنه عمومی جریان مواجه خواهد شد و هم حاکمیت با آغوش بازتری پذیرای ایشان خواهد بود. 🔻اصلاح طلبی رادیکال بخاطر پیرگرایی افراطی، معارضه جدی با اسلام و انقلاب اسلامی به پایان ظرفیت خود رسیده است در درون اصلاحات کاملا ضروری است.