فوروارد از حاج ابوالفضل حسن بیکی تلگرام
یا دائم الاحسان
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
امروز سالروز عروج مردی است ، از تبار ملکوتیان و متقیان ( انشاالله ) - آن دسته از مردانی که خداوند متعال نان و رزق و روزیشان را از رویش دانه در دل خاک قرار داده است . او که از راه کشاورزی و باغداری و دامداری کسب روزی حلال میکرد . سالها تولید کننده بود ، و همیشه ، همگان از سفره با برکت ، و بی منت کشت و کارش متنعم میشدند . هم او که عبارت " دیگران کاشتند و ما خوردیم - ما بکاریم تا دیگران بخورند " ، را در فعل معنا کرد . وی معتقد بود : درب هیچ باغ و مزرعه ای هرگز نباید به روی مردم بسته باشد ، و پیوسته باید به روی بندگان خدا باز باشد . میگفت : خداوند روزی رسان است ، و برکت آنچه را که بنی نوع از دسترنج تو مصرف کنند ، خواهد رساند ، و بیشتر هم میدهد . همین بود که تا جایی بنده یاد دارم ، همیشه درب باغ و مزرعه اش بروی خلق الله باز بود، لذا خوان پر برکتش آکنده از ناز و نعمت پروردگار عالم بود . بله " مرحوم حاج باقر حسن بیکی " را میگویم . مردی که غیرت را معنا کرد . این پدر جاودانه در طول حیات پر برکتش ، 6 فرزندش را تقدیم انقلاب ، جنگ و جبهه کرد . وی نهایتا شد پدر دو شهید ( محسن و علی ) ، و دو جانباز ( حسین و ابوالفضل ) . حاج ابوالفضل منشاء 12 سال خدمت صادقانه در عرصۀ نمایندگی شهرستان دامغان گردید. خودش میگوید : پدرم به من نصیحت و وصیت کرده ، اگر از دستت بر آمد ، تا میتوانی برای مردم کار کن . راه و جاده بساز ، پل درست کن ، و آب شرب و کشاورزیِ مردم را تامین کن . و باز میگفت : پدرم بهم گفته اگر یک بِرکِۀ آب هم که برای مردم ایجاد کنید ، وقتی چاقولوها ( گنجشکها ) از آن چاله آب بنوشند ، دعایت میکنند ، تا بتوانی بیشتر به مردم خدمت کنی . حاج باقر افتخار پدردو شهید والا مقام " محسن حسن بیکی " - و " علی حسن بیکی " نصیبش گردید . اولی شهید راه آزادیِ پاره ای از تنِ وطن ، بنام کردستان ، در اردیبهشت ماه سال 1359 . و دومی شهید عملیات فتح المبین در تنگۀ میشداغ ، در رقابیه در فروردین سال 1361 . او در دوران حیات ، داغ سه فرزند دید . دو تا شهید راه حق و یک دخترش هم در اوان جوانی باداشتن چند فرزند به رحمت خدا رفت . همسر مرحومش " خدیجه خانم ذوالفقاری " میگفت : اگر کاری روی زمین مانده دارید ، به حاجی بگو یید تا برایتان دعا کند . زیرا حتما دعایش مستجاب خواهد شد . پرسیدم چرا ؟ گفت : پدر و مادری که داغ سه فرزند دیده باشند ، خداوند تقاضایشان را رد نخواهد کرد . حاج باقر متولد سال 1307 بود ، و در 4 اسفند سال 1385 هم آسمانی شد . این مرد بزرگ در 78 سال زندگی پر گهرش جاودانه زیست . در مقطعی از زمان هم به جبهه روی آورد . هم زندگی جنگی در کوههای سر به فلک کشیدۀ زاگرس در شمالغرب غرب را تجربه کرد ، و هم در قلب رملهای نرم و تفدیدۀ جنوب کشور ، منزل کرد . رزمندگان دامغان در مریوان ، و عملیات فتح المبین در خوزستان ، حتما خاطرات این مرد فداکار را از یاد نبرده اند . او در زمان فراغتش در جبهۀ رقابیه مزرعۀ کوچکی از سبزی خوردن برای رزمندگان کشت کرده بود ، که بر سر محصولش همیشه دعوا بود . یک تیم از نیروهای علاقهمند هم درست کرده بود ، برای جمع آوری احشامی که برای مردم جنگزده بود ، و توی بیابانها ویل و ویران و سرگردان بودند . خاطرات این بزرگمرد در این چند سطر هرگز نمیگنجد . امروز بمناسبت چهاردهمین سال رحلتش یادی کردیم از خاطرات جاودانه اش . رحمت خداوند به روح بزرگش .
از ارادت مندان خالصش : محمود دعائی
4 اسفند 1399